بازیهایی که سبک مشابه با Silent Hill 2 دارند، بیشتر از اینکه تنها بر روی ترسهای بیرونی و هیولاهای مخوف تمرکز کنند، عمق بیشتری به تجربهی وحشت و اضطراب میدهند و بر خلق فضای روانشناختی تمرکز دارند. این گروه، بهجای هیجان لحظهای، مرور حس ناامنی و بیپناهی را به بازیکن القا میکنند و با استفاده از عناصر غیرقابل پیشبینی، تاریکیهای ذهن انسان را بهتصویر میکشند. فضاسازیهای سنگین و تیره، استفاده از رنگهای سرد و خنثی و ایجاد محیطهایی متروکه و خاموش نیز بخشی از هویت این سبک از بازیهاست. در این مطلب با 15 تا از بازی های شبیه سایلنت هیل 2 ریمیک آشنا شوید.
بازی های شبیه Silent Hill 2، داستان بیشتر حول محور انسانهایی گمشده در میان احساسات پیچیده و گناهان گذشته میچرخند و تلاش میکنند در مواجهه با افکار و خاطرات تلخ خود کنار بیایند. اغلب قهرمانان این داستانها، افرادی شکننده و آسیبدیده هستند که توسط احساسات و تراژدیهای شخصی خود به محیطهای تاریک و وهمآلود کشیده میشوند. از طرف دیگر، شخصیتپردازیها نیز با عمق بیشتری انجام میگیرد و هر شخصیت ممکن است دارای لایههای مختلفی از انگیزهها و عواطف باشد. داستانپردازی قوی و استفاده از تمهای روانشناختی و فلسفی، به این بازیها عمق بیشتری میبخشد و مخاطب را به تفکر در مورد مسائلی چون گناه، رستگاری و عذاب میکشاند.
معرفی عناوین مشابه Silent Hill 2 با داستانهای پیچیده
نسخه دوم منتشر شده از فرنچایز سایلنت هیل بهعنوان یکی از مهمترین آثار ژانر وحشت روانشناختی، تجربهای خاص و بهیادماندنی را ارائه میدهد. داستان بازی درباره جیمز ساندرلند است، مردی که نامهای از همسر فوتشدهاش دریافت میکند. این نامه، او را به شهر سایلنت هیل میکشاند تا راز این پیام عجیب را کشف کند. او در طول سفر، با موجودات وحشتناکی روبرو میشود که نمادهایی از احساسات سرکوبشده و گناهان گذشتهی او هستند. سایلنت هیل 2 برخلاف بسیاری از بازیهای وحشت، بیشتر از آنکه بر روی مبارزه با هیولاها تمرکز کند، به جستجوی درونی جیمز میپردازد و با مفاهیمی چون عذاب وجدان، تنهایی و فریب سر و کار دارد.
Silent Hill 2 Remake نیز تلاشی است تا این شاهکار کلاسیک را با استفاده از تکنولوژیهای مدرن به نسل جدیدی از بازیکنان معرفی کند. نسخه بازسازیشده، با وفاداری به روح و فضای تاریک نسخه اصلی، از گرافیک بهبودیافته و جلوههای بصری قدرتمند برای خلق فضایی سنگین و دلهرهآور استفاده میکند که حس عمیقتر و زندهتری از وحشت را به ارمغان میآورد. جزئیات دقیق چهرهها و محیطهای مهآلود و خفقانآور سایلنت هیل، صداگذاری بازطراحیشده و موسیقی متن بهروز شده از آکیرا یامائوکا همگی با هدف تقویت تجربهای احساسی و دلهرهآورتر شکل گرفتهاند.
1) The Sinking City
The Sinking City تجربهای منحصربهفرد در ژانر ماجراجویی و وحشت است که به دست استودیوی Frogwares خلق شده و بازیکنان را به دنیایی تاریک و پررمز و راز در شهری خیالی به نام اوکمونت میبرد. طراحی محیطی این بازی با الهام از آثار نویسنده معروف ادبیات وحشت، اچ. پی. لاوکرفت همراه است و فضای آن سراسر از اتمسفری غمزده و مالیخولیایی است که مخاطب را در خود فرو میبرد. بازیکنان در این دنیا با چشماندازهایی متروک و شهری نیمهغرق در آبهای آلوده روبهرو میشوند؛ جایی که شهروندان با انواع موجودات عجیب و غریب و رویدادهای غیرقابلتوضیح درگیرند.
از همان ابتدا شما نقش کارآگاهی به نام چارلز را بر عهده دارید که به این شهر مرموز و بحرانزده میآید تا پاسخ پرسشهای بیجواب و رازهای عمیق و تاریک شهر را کشف کند. چارلز که خود از مشکلات روانی و هراسهایی درونی رنج میبرد، در مواجهه با وحشتهای ماورایی مجبور است از تواناییها و عقل خود بهصورت کامل بهره ببرد تا بتواند پرده از اسرار این دنیای گمراهکننده بردارد. نکتهای که جذابیت بازی را دوچندان میکند، وابستگی روایت به تصمیمگیریها است، چراکه هر انتخابی میتواند نتیجه متفاوتی در بر داشته باشد و پیامدهایی را برای شخصیتها و داستان به همراه آورد.
The Sinking City ساختاری باز دارد که به بازیکن آزادی قابلتوجهی برای گشتوگذار و جستجوی اسرار شهر میدهد. از مکانیکهای مختلفی برای بررسی محیط و جمعآوری سرنخها استفاده شده است که حس کاوش و کارآگاهی را تقویت میکند و تا حدی حال و هوای بازی های شبیه Silent Hill 2 را نیز به ذهن القا میکند. سیستم تحقیق بازی به گونهای طراحی شده که بازیکن بدون راهنماییهای مستقیم به حل معماهای پیچیده و ترکیب سرنخها میپردازد. تعامل با شخصیتهای مختلف که هر کدام با روایتها و انگیزههای خود به دنیای بازی رنگ میبخشند، مخاطب را درگیر چالشهای اخلاقی و تصمیمگیریهای دشوار میکند.
2) The Dark Pictures Anthology: Little Hope
Little Hope تجربهای دلهرهآور و داستانمحور است که توسط استودیوی Supermassive Games خلق شده و در ژانر وحشت روانشناختی جای میگیرد. محیط متروک و تاریک شهر که بهخاطر حوادث مرموزش شناخته میشود، حس سنگینی از وحشت و ناامنی را به مخاطب القا میکند؛ جایی که خیابانهای مهآلود و صدای زمزمههای ناپیدا، همه چیز را در سایهای رازآلود و خوفناک فرو بردهاند. این فضای سرد و رازآلود، به خصوص برای طرفداران بازی های شبیه Silent Hill 2 میتواند تداعیکننده همان حس ناامنی و انزوای ترسناک باشد، جایی که لایههای روانی داستان با ترسهای پنهان ذهن مخاطب در هم میآمیزد.
گیمپلی بر تعامل و انتخابها استوار است و هر تصمیم میتواند مسیر داستان و سرنوشت شخصیتها را تحت تأثیر قرار دهد. ساختار انتخابمحور بازی، هرفرد را وادار میکند تا در شرایط حساس و چالشبرانگیز، تصمیمات سختی اتخاذ کند که پیامدهای غیرقابلپیشبینی خواهند داشت. مکانیکهای حرکتی و تعامل با محیط با دقتی چشمگیر طراحی شدهاند و لحظات اضطرابآور و هولناکی را ایجاد میکنند. هر انتخاب، هر حرکت و هر واکنش تاثیری مستقیم بر روایات و زنده ماندن شخصیتها دارد و وجود ساختاری پویا و حساس باعث شده تا بازیکنان در طول داستان با تنش و دلهرهای پایدار همراه شوند.
Little Hope درباره گروهی از پنج مسافر است که پس از حادثهای دلخراش در حاشیه این شهر متروک گیر افتادهاند. با قدمگذاشتن در شهر، آنها بهتدریج درگیر وقایع گذشتهای شوم میشوند که ارتباطی اسرارآمیز با تاریخ تاریک این شهر دارد؛ تاریخی که به دوران محاکمه جادوگران برمیگردد و با گناه و نفرین عجین شده است. روایت بازی بین زمان حال و گذشته در نوسان بوده و بازیکنان با واقعیتهایی از زندگیهای پیشین شخصیتها مواجه میشوند که به طرز عجیبی بازتابدهنده همان سرنوشت نفرینشده است.
3) Alan Wake 2
Alan Wake 2 با بهرهگیری از عناصر روایتی و ترس روانشناختی، درامی غنی و هولناک را با فضاسازی منحصربهفرد خلق میکند که مرز میان واقعیت و خیال را مبهم و ناپایدار نشان میدهد. این بازی که توسط استودیوی رمدی ساخته شده، ادامهای برای نسخه اول است که بار دیگر بازیکنان را به دنیای پیچیده و تاریک ذهن نویسندهای گرفتار در کابوس میکشاند. فضای بازی با جزئیات و دقت خاصی طراحی شده، تا جایی که هر گوشه از محیط و هر صدایی در پسزمینه، حسی از دلهره و ناآرامی به وجود میآورد و شما را در تاریکیهای ذهنی نویسنده و مسیرهای پر رمز و راز او فرو میبرد.
النویک به عنوان یکی از بازی های شبیه Silent Hill 2، از ترکیب هوشمندانه ترس و معماهای ذهنی بهره میبرد. همچنین گیمپلی به شیوهای طراحی شده که به تدریج با محیطهای ترسناک و دشمنان متنوعی روبرو خواهید شد که همگی به شکل هوشمندانهای طراحی شدهاند و به پیشبرد داستان و تعلیق کلی بازی کمک میکنند. برخلاف بسیاری از بازیهای ترسناک که به مبارزههای مداوم و آشکار تکیه دارند، این بازی بیشتر بر احساسات درونی و روانی شخصیتها متمرکز است. استفاده از نور و تاریکی به عنوان عناصر کلیدی و همچنین جلوههای صوتی واقعگرایانه باعث شده تا هر لحظه تجربهی بازی، حس اضطراب و ترس را در بازیکن زنده نگه دارد.
داستان بازی بازگشت نویسندهای به نام الن ویک را دنبال میکند که به شکلی مرموز به درون دنیایی تاریک و هولناک کشیده میشود. پس از سالها که از ناپدید شدنش گذشته، الن در تلاش است تا حقیقت پشت پردهای که او را به این شرایط کشانده کشف کند و رستگاری خویش را بیابد. روایت بازی با طرح معماهای پیچیده و لایهلایه، بازیکن را به کاوش و تحلیل دربارهی علل و پیامدهای هر رویداد وامیدارد و در هر مرحله، سوالات جدیدی مطرح میکند. این سفر ذهنی و رازآلود، بهشکلی هنرمندانه پرداخته شده تا مفاهیم عمیقتری از ترس و رهایی را برای بازیکن نمایان سازد.
4) Dead Space
Dead Space جدید که بازسازی موفقی از عنوان کلاسیک و ترسناک سال 2008 بهشمار میآید، با بهرهگیری از فناوریهای تازه، فضاسازی و گرافیکی بسیار بهروز و واقعگرایانه، تجربهای تازه و فراموشنشدنی برای طرفداران بازی های شبیه Silent Hill 2 فراهم کرده است. در این نسخه، دنیایی از ترس و اضطراب در سفینهای رهاشده و بیصدا به نام ایشیمورا روایت میشود که با دقت و جزئیات فراوان بازآفرینی شده و احساس انزوای عمیق و بیپناهی در برابر موجودات بیگانهی وحشتناک را در تمامی لحظات القا میکند.
این بازسازی، با توجه به نیاز بازیکنان امروزی به عمق بیشتر داستانی و بهبود جلوههای بصری، توانسته استانداردهای ژانر وحشت را بالا برده و به جایگاه والاتری در میان بازیهای ترسناک دست یابد. هرچند این نسخه به ریشههای اصلی خود وفادار مانده، تغییرات و بهبودهای خلاقانهای در گیمپلی و طراحی مراحل ایجاد کرده که تجربه بازی را همواره تازه و هیجانانگیز نگه میدارد. فضای ایستگاه ایشیمورا با پیچیدگیهای متعدد و طراحی سایههای پنهان، به بازیکن این امکان را میدهد که درک عمیقتری از تنهایی و خطرات پیشرو به دست آورد.
سرگذشت مهندس فضانوردی به نام آیزاک کلارک، روایت کلی بازی را میسازد که به همراه تیمی از افراد حرفهای به ایستگاه فضایی ایشیمورا اعزام میشود تا سیگنالهای عجیب و ازکارافتادگی سیستمها را بررسی کند. اما با ورود به ایستگاه، مشخص میشود که این سفینه تحت تسلط موجوداتی وحشتناک و غیرطبیعی قرار گرفته که تمامی خدمه را به قتل رساندهاند و آیزاک برای زندهماندن باید با این موجودات به مبارزه بپردازد. روایت بازی، حسی از جستوجوی ناامیدانه برای بقا در مکانی نفرینشده و مرموز را به خوبی به تصویر میکشد و در عین حال، بازیکن را با چالشهایی روانی و احساسی مواجه میسازد.
5) System Shock 2
System Shock 2 یکی از آثار برجسته در میان بازی های شبیه Silent Hill 2به شمار میآید که توانسته بهطور موفقیتآمیزی وحشت روانشناختی و داستانی عمیق را با هم ترکیب کند. این بازی با بهرهگیری از طراحی پیچیده و اتمسفری پر از دلهره، بازیکنان را به دنیایی وارد میکند که در آن هر لحظه ممکن است چالش جدیدی در مسیر بقا و بیداری از این کابوس تکنولوژیک پدیدار شود. نسخه دوم سیستمشاک از ابتدای عرضه در سال 1999، تأثیر بزرگی بر بازیهای بعد از خود گذاشت و با ارائهی گیمپلی عمیق و غنی، همچنان از شاهکارهای بیرقیب در دنیای بازیهای ترسناک بهشمار میرود.
طراحی محیط و اتمسفر هولناک بازی به شکلی دقیق و هنرمندانه اجرا شده است. بازیکن خود را در فضای بسته و متروک یک سفینه فضایی مییابد که کاملاً در اختیار موجودات بیگانه و هوش مصنوعی شیطانی به نام SHODAN قرار گرفته است. طراحی محیطهای تاریک، از راهروهای سرد و بیروح گرفته تا اتاقهای آزمایشگاهی که در هر گوشهاش اثری از آشوب و ویرانی دیده میشود، حس تنهایی و ناامیدی را القا میکند. صداها و افکتهای صوتی دقیق نیز به شکل ماهرانهای با این محیط هماهنگ شدهاند و صداهای زمزمهوار و گامهای مرموز که به شکلی نامحسوس در پسزمینه جریان دارند.
داستان بازی مخاطب را به قلب یک ماجرای تاریک و پر رمز و راز دربارهی یک هوش مصنوعی قدرتمند و درگیری او با بشریت میبرد. شما در نقش سربازی بیدار میشوید که از خوابی طولانی بیرون آمده و متوجه میشود که در یک سفینه گرفتار شده است؛ جایی که نه تنها خدمه آن تحت تسلط موجودات عجیب و وحشتناکی قرار گرفتهاند، بلکه خود سیستمهای هوشمند سفینه نیز در تلاشند تا شما را به دام بیندازند. داستان با قرار دادن بازیکن در برابر سوالاتی از ماهیت انسانیت و عواقب بیپایان پیشرفت تکنولوژی، عمق و پیچیدگی خاصی به خود میگیرد.
6) The Mortuary Assistant
وحشت و تعلیق در فضایی کاملاً محصور و تیره، به شکلی بینظیر در این بازی به تصویر کشیده شده است. The Mortuary Assistant در سبک ماجراجویی ترسناک و با رویکردی مستقل و متفاوت طراحی شده و بازیکنان را در نقش دستیاری در یک سردخانه قرار میدهد که با چالشها و ترسهایی فراتر از واقعیت روبرو میشود. محیط بازی با طراحی صحنههایی که در سایهها و رنگهای تیره و ترسناک غرق شدهاند، لحظه به لحظه حس تنش و دلهره را القا میکند و نوعی از بیگانگی را به وجود میآورد که تجربهای غوطهورانه دارد. در این فضای خاموش و وهمآلود، بازیکنان وارد جریان داستانی میشوند که هر شیء و صدایی به گونهای ممکن است آنان را دچار شک و تردید کند و بازی را به مسیری ناشناخته و اسرارآمیز سوق دهد.
مکانیکهای اجرایی نیز بر روی تعامل شما با اجساد و محیط سردخانه تمرکز دارد، جایی که باید با استفاده از ابزار و لوازمی که در دسترس دارید، به آمادهسازی و بررسی اجساد بپردازید. اما این فعالیتها به همین سادگی باقی نمیماند؛ زیرا بازی به شکل هوشمندانهای وارد مسیر وقایع ماورایی و غیرعادی میشود و تجربیاتی عجیب و غیرمنتظره را به ارمغان میآورد. ترکیبی از معماها، آزمایشهای روانی و وقایع ترسناک، حس تعلیقی را میآفریند که در هر لحظه ممکن است شما را دچار وحشتی غیرقابل پیشبینی کند.
اتفاقات از دیدگاه شخصیت اصلی، یعنی دستیاری به نام ربکا روایت میشود که بهتازگی کار خود را در یک سردخانه آغاز کرده است. در ابتدا، او به وظایف عادی خود در این مکان ساکت و تاریک مشغول میشود، اما با گذشت زمان متوجه میشود که برخی از اجساد موجود در سردخانه حامل موجوداتی شیطانی و نیروهایی ناشناخته هستند که در قالب نشانههایی شوم ظاهر میشوند. ربکا باید با این نیروهای پلید روبرو شود و در عین حال، با کاوش در گذشتهی خود و رازهای تاریک سردخانه، دریابد که چرا این وقایع ترسناک او را نشانه گرفتهاند.
همچنین تجربهی صوتی و تصویری بازی بهشکلی است که ترس و هیجان در هر لحظه بازی بهطور هماهنگ تقویت میشوند. صدای قدمها در راهروهای باریک، صدای افتادن ابزارها و همچنین سکوت سنگینی که تنها با صدای نفسنفسزدن شخصیت اصلی شکسته میشود، بازی را به اوج تعلیق میرساند. این بازی با داشتن طراحی هنری خیرهکننده و تمرکز بر جزئیات ترسناک، محیطی خلق کرده که بازیکن احساس میکند واقعاً در سردخانهای متروکه گرفتار شده و هر گوشهای از این مکان میتواند سرشار از تهدید و خطری نامعلوم باشد.
7) Deadly Premonition
Deadly Premonition از آن دسته عناوینی است که بهطور نامعمولی مرزهای داستانسرایی، طراحی و ساختار بازیهای ویدئویی را به چالش میکشد و تجربهای منحصر به فرد و خاص را در دل ژانر وحشت روانشناختی و کارآگاهی رقم میزند. این بازی از همان ابتدا با سبک گرافیکی غیرعادی، طراحی محیطی سورئال و شخصیتپردازی متفاوتش توجه بازیکنان را جلب کرد. فضای بازی مملو از رمز و رازهای پیچیده و مکانهای مرموز است که بهخوبی در پسزمینه یک شهر کوچک و سرد آمریکایی بهنام گرینویل قرار گرفته و با عناصر ماورایی و تنشهای روانی همراه شده است. این ویژگیها، اثر را به یکی از بازی های شبیه Silent Hill 2 تبدیل کردهاند که تجربهای متفاوت از وحشت و داستانپردازی را به بازیکن ارائه میدهد.
از دیدگاه مکانیک محور و المانهای اجرایی، بازی انتخابهای جالب و متنوعی را در اختیار قرار میدهد. بازیکنان در نقش مامور افبیآی، باید به جستجوی سرنخها و کشف حقیقت پیرامون یک سری قتلهای مرموز بپردازند. گیمپلی این بازی بهطور چشمگیری از تعادل بین دنیای واقعی و دنیای توهمی بهرهمند است؛ به این معنا که با تعقیب سرنخهای جنایی در دنیای واقعی، بعضی اوقات به دنیای کابوسواری قدم میگذارید که سرشار از عناصر فراطبیعی و موجودات ترسناک است. وجود تغییر مداوم میان واقعیت و خیال، علاوه بر خلق حس ترس و ابهام، از یک نظر بازیکن را در موقعیتی آسیبپذیر و ناامن قرار میدهد و احساس سردرگمی و حیرت را بهطور پیوسته در او برمیانگیزد.
روایت نیز به طرز هنرمندانهای بر اساس چند لایهی مختلف ساخته شده است که در نگاه اول بهسادگی قابل درک نیستند؛ روایت قتلهای سریالی که در شهر گرینویل رخ داده، بههمراه شخصیتهایی که هر یک از آنها دارای گذشتهای پیچیده و رازهای پنهانی هستند، ساختاری رازآلود و عمیق به داستان میبخشد. کارآگاه اصلی بازی با هویتی چندوجهی و باورهای عجیبش بهسراغ حل این پرونده میرود؛ در حالی که در خلال تحقیقات، با موجوداتی عجیب و هیولاهای تاریکی روبهرو میشود که حضورشان بهنوعی با گذشتهی پنهان او گره خوردهاند.
8) Siren
گاهی اوقات، بازیهایی ساخته میشوند که مرزهای واقعیت و کابوس را از میان برداشته و مخاطب را در دنیایی فرو میبرند که در هر گوشهاش بوی مرگ و ترس موج میزند. در این نوع آثار، بازیکن تنها و بیپناه است، محاصره شده در محیطی تاریک که با صدای خشخش قدمها و سایههایی که به آهستگی نزدیک میشوند، جان میگیرد. هشتمین عنوان این لیست، یکی از بهترین نمونههای این سبک است؛ اثری که با به کارگیری عناصر بصری و صوتی بینقص و داستانی پیچیده، جوی دلهرهآور خلق کرده و ترس روانشناختی را به اوج میرساند.
Siren بر پایه ترکیبی از مکانیکهای کلاسیک سبک بقا و نوآوریهای بینظیر طراحی شده که حس هراس و ناامنی را تقویت میکند. در این بازی، بازیکن اغلب بدون سلاح و تنها به هوش و تواناییهای پنهانکاری خود متکی است و باید از مواجهه مستقیم با دشمنان پرهیز کند، چرا که موجودات تاریک و هیولایی که در محیط بازی کمین کردهاند، برای کشتن و آزار طراحی شدهاند. همچنین انتخابهای راهبردی، استفاده هوشمندانه از محیط و تلاش برای زنده ماندن، ستونهای اصلی بازی را شکل میدهند.
داستان حول محور روستایی کوچک به نام هانیودا میچرخد که به دلایل نامعلومی به دنیای دیگری منتقل شده و حالا فضایی اسرارآمیز و خطرناک بر آن حاکم است. در روستا، رویدادهای عجیبی رخ میدهد و مردم بومی تحت تأثیر نیرویی بیگانه، به موجوداتی شیطانی تبدیل شدهاند که همواره به دنبال شکار و تعقیب بازماندگان هستند. شخصیتها، هر کدام دارای داستانهای پسزمینه و انگیزههای متفاوتی هستند و باید تلاش کنند تا از دست این موجودات فرار کرده و راز تاریکی که بر این روستا سایه افکنده را کشف کنند.
طراحی محیطها نیز به دقت و با استفاده از جزئیات بسیار زیادی انجام شده تا فضایی کابوسگونه را به تصویر بکشد که حس واقعگرایی و نزدیکی به کابوسهای درونی را القا کند. استفاده از اتمسفر مرده در کنار صداسازی بینقص و موسیقیهای سنگین و تعلیقآور، بازیکنان را درگیر حسی میکند که گویی در دنیایی نفرینشده قدم گذاشتهاند و هر لحظه در معرض خطر هستند. این تجربه صوتی و بصری به گونهای است که مخاطب را عمیقاً به دنیای بازی میکشد و او را تحت تأثیر قرار میدهد.
9) Tormented Souls
ماجرای Tormented Souls در محیطی رعبآور به نام عمارت وینترلیک میگذرد. شما کنترل کارولین واکر را در دست دارید که با نامهای مشکوک درباره دو دختر گمشده به این مکان کشیده میشود. اما در این عمارت، او به زودی درگیر حوادثی غیرمنتظره و وحشتناک میشود و در وضعیتی میان کابوس و واقعیت گیر میافتد. اتفاقات به طرز جذابی از تلاقی بین گذشته و حال، مرگ و زندگی بهره میبرد و بازیکن را با گرههای داستانی پیوستهای روبرو میسازد که هرکدام بخشی از پازل نهایی را تشکیل میدهند. کارولین با پیشرفت در مسیر خود به کشف اسرار این مکان نفرینشده و واقعیتهای ترسناکی که در پس ماجرا پنهان شدهاند، میپردازد.
در زمینه گیمپلی، بازی به اصول سنتی سبک وحشت بقا پایبند بوده و به طور هنرمندانهای از سیستم مدیریت منابع محدود استفاده کرده است. بازیکنان مجبور هستند تا با دقت بیشتری منابع خود را مدیریت کنند، زیرا مهمات و مواد بهداشتی به شدت محدود و به ندرت در دسترس هستند. همچنین برای پیشبرد بازی، کارولین باید به حل معماهای مختلف بپردازد؛ معماهایی که نه تنها از شما هوش و دقت میطلبند بلکه باعث تقویت حس کنجکاوی نیز میشوند.
فضاسازی و طراحی هنری نیز تأثیر بسزایی در القای حس وحشت دارند. اتمسفر عمارت وینترلیک با جزییات بالا و استفاده از نورپردازی تاریک، فضایی از ترس و غم را ایجاد کرده است. سازندگان از ترکیب صداهای محیطی و موسیقی پسزمینه با افکتهای صوتی پیچیده، تجربهای همهجانبه و پرتنش را خلق کردهاند. بازیکنان در طول ماجراجویی خود با انواع دشمنان هولناک مواجه میشوند که هرکدام به گونهای طراحی شدهاند تا باعث ترس و استرس بیشتری شوند.
Tormented Souls تلاش کرده است تا احساس ترس و تعلیق ناشی از حضور در محیطهای سرد و بیروح را با دقت به طراحی جزییات بصری و فضاسازی ارائه دهد. بازی با استفاده از زاویههای دوربین ثابت و سبک کنترل قدیمی، به آن حس آشنایی و نوستالژیک بازگشته که بسیار لذتبخش است. تلفیق این المانها با داستانی پیچیده و فضایی مبهم و تاریک، اثری خلق کرده که مخاطبان سبک وحشت را مجذوب میسازد.
10) The Medium
استودیوی Bloober Team با بازیهای The Medium و بازسازی سایلنت هیل 2 جایگاه ویژهای در میان آثار ترسناک و روانشناختی پیدا کرده است. این اثر بهعنوان یکی از آثار اصلی این استودیو، با معرفی مکانیکهای دو دنیای همزمان و پرداخت به مضامین عمیق روانشناختی، توانست تجربهای بینظیر و خاص را در ژانر ترس به بازیکنان ارائه دهد و توجه بسیاری را به مهارتهای داستانگویی و فضاسازی تیم سازنده جلب کند. پس از موفقیت این اثر، استدیو بلوبر با چالشی بزرگتر روبهرو شد و با همکاری کونامی مسئولیت بازسازی Silent Hill 2 را برعهده گرفت.
در این بازی در نقش ماریان، زنی با قدرتهای ماوراءطبیعی، بهویژه قابلیت ارتباط با دنیای ارواح قرار میگیرید که توانایی ویژهای برای ورود به جهانهای موازی دارد. این ویژگی، بخش مرکزی گیمپلی بازی است و ماریان را قادر میسازد تا بهصورت همزمان در دنیای واقعی و جهان ارواح حضور یابد و معماهای مختلفی را با استفاده از تعامل بین این دو دنیا حل کند. ایدهی دوگانهبودن واقعیت که به واسطهی مکانیکهای دو دنیای همزمان ایجاد شده، هویت خاصی به بازی بخشیده و همچنین امکان تجربهی روایتی پیچیده و عمیق را نیز فراهم کرده است.
The Medium با روایت ماجراهای پیچیده و رازآلود، بیننده را در مسیر کشف گذشته و انگیزههای ماریان قرار میدهد. داستان از آنجا آغاز میشود که ماریان، بهدلیل مرگ پدرخواندهاش، با خاطرات تلخ و دردناک دوران کودکی مواجه میشود و پس از دریافت تماس عجیبی از فردی به نام توماس، بهسوی هتلی متروکه بهنام نیوا میرود. هتل نیوا که در واقع محل رخدادن تراژدیهای تاریخی و رازهای نهفتهای است، به مرکز کاوش و جستجوی حقیقت در بازی تبدیل میشود.
بخش دیگری از گیمپلی، دربرگیرندهی فرار و پنهانکاری در برابر موجودات ترسناک و تعقیبکنندهای بهنام The Maw است که تعلیق و هیجان خاصی به جریان بازی اضافه میکند. در کنار این موارد، بازی با ترکیب دید سینمایی و بهرهگیری از طراحی محیطهای متنوع، روح بازیکن را به سفری دلهرهآور و پر از چالشهای روانشناختی میبرد که تجربهای غنی از ترس و اضطراب را به او منتقل میکند. موسیقی بازی که توسط آهنگسازان برجستهای مانند آکیرا یامائوکا (آهنگساز سری سایلنتهیل) ساخته شده، با حال و هوای مرموز و غمناک خود، بهخوبی در همراستایی با فضای ترسناک بازی قرار میگیرد.
11) The Evil Within 2
شینجی میکامی، خالق مجموعههای نمادین، به این بازی عمق و گیرایی خاصی بخشیده است؛ عمقی که در جزئیات گرافیکی و طراحی هنری آن و نیز در داستان و جهانسازی پیچیده مشهود است. این بازی برای افرادی که به دنبال تجربهای وحشتآور و کاملاً متفاوت از لحاظ حسی و عاطفی هستند، لحظاتی پر از اضطراب را به ارمغان میآورد و نوعی جهان کابوسواری را خلق میکند که رهایی از آن دشوار به نظر میرسد.
داستان بازی پیرامون شخصیت سباستین کاستلانوس جریان دارد، کارآگاهی که زندگیاش پس از وقوع حوادث اولین نسخه، به طور کامل از هم میپاشد. او پس از از دست دادن دخترش و دچار شدن به مشکلات روانی، با بحرانی شدید دستوپنجه نرم میکند. در این میان، یک فرصت برای رستگاری و نجات دختر گمشدهاش لیلی، به او پیشنهاد میشود. سباستین با این امید به دستگاه STEM باز میگردد و در آن به جستجوی دخترش میپردازد. بازی در این مرحله به کاوش در ذهن پیچیده و ناپایدار او و پردهبرداری از رازهایی میپردازد که او را در تنگنای جسمی و روحی قرار میدهند.
The Evil Within 2 به گونهای طراحی شده که باید به مرور و با اتخاذ استراتژیهای مناسب، تصمیمهای حیاتی در جهت بقا و پیشروی در داستان بگیرید. منابع محدود، دشمنان بیرحم و محیطهای خطرناکی که دائماً در حال تغییر و تحول هستند، چالشهایی را ایجاد میکنند که شما را وادار خواهند کرد با تمرکز و هوشمندی به پیش بروید. یکی از نقاط قوت این بازی در تنوع محیطهای آن است، جایی که مناطق مختلفی با طراحیهای هنری خاص و مملو از جزئیات که گاهی به طرز شگفتانگیزی زیبا و در عین حال مرموز هستند، بازیکن را به کشف و تعامل با هر گوشه و کناری از آن تشویق میکنند.
همچنین بازی به لحاظ رویکرد فلسفی به شخصیتها و دشمنان نیز عملکردی چشمگیر دارد. هر دشمن و موجود در این جهان دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که در کنار طراحی خاص ظاهری، با مجموعهای از حرکات و حملات خاص خود بازیکن را به چالش میکشند. از سویی دیگر، پرداخت شخصیت سباستین نیز از پیچیدگیهای زیادی برخوردار است و حس تلاش و اضطراب او برای یافتن و نجات دخترش در هر لحظه به بازیکن القا میشود. با توجه به سبک هنری بازی که بر تاریکی، خشونت و هراس تاکید دارد، طراحی این شخصیتها و موجودات به خوبی حس و حال دنیای بازی را منتقل میکند.
12) Amnesia: The Dark Descent
اتفاقات این عنوان از جایی آغاز خواهد شد که مردی به نام دنیل در قلعهای مرموز و ترسناک بیدار میشود، بیآنکه خاطرهای از گذشتهاش داشته باشد. او تنها با نامهای مواجه میشود که ظاهراً به دست خود نوشته و همین او را به جستجویی برای کشف حقیقتی تلخ از زندگیاش سوق میدهد. در مسیر کاوش، با سرنخهایی از گذشته دنیل روبهرو میشوید که نشان میدهند چگونه به این مکان مخوف کشانده شده است و این وقایع نه فقط در قالب خاطرات گذشته بلکه در هیبت هیولاها و کابوسهای ماورایی به او حملهور میشوند. دنیل با اتکا به روشنایی شمعها و چراغهای محدودی که در اختیار دارد، سعی میکند از میان تاریکیهای هولناک عبور کند و در این میان، با نبردی درونی با ترسها و سایههای روحی خود، به راز گذشتهای نزدیکتر میشود که وجودش را تسخیر کرده است.
Amnesia: The Dark Descent، تاکید زیادی بر بقا و ناتوانی در مبارزه مستقیم با هیولاها دارد؛ بهاین شکل که بازیکن نمیتواند بهراحتی با دشمنان روبهرو شود و در صورت مواجهه تنها گزینههای موجود، مخفی شدن یا فرار سریع است. تصمیمهای گرفته شده در طراحی، حس اضطراب و ناتوانی را در هر لحظه از تجربه بازی به اوج میرساند و بازیکن را وادار میکند که تصمیمات خود را با دقت و سنجیدگی بیشتری اتخاذ کند. ترکیب حالتهای مختلف با هوش مصنوعی پیشرفته دشمنان و طراحی محیطی دقیق، فضایی بهشدت تنشزا و نفسگیر ایجاد کرده و تمرکز و دقتی بینقص را در هر لحظه طلب میکند.
همچنین بازی با قدرت داستانگویی، فضاسازی و سیستمهای طراحی شده برای ترس، نقطهای عطف در بین بازی های شبیه Silent Hill 2 محسوب میشود و همچنان با گذشت سالها، نمونهای از تلفیق هنری ترس و گیمپلی خلاقانه به شمار میرود. این بازی علاوه بر تاثیرگذاری بر نسل جدید بازیهای ترسناک، موفق شد که بازیکنان و منتقدان را با جادوی ترسناک و متفاوت خود مجذوب سازد و فضایی را خلق کند که هنوز هم پس از تجربه نخستین، هر شخصی را را با خود به سفری در تاریکی و مواجهه با ترسهای ناشناختهشان میبرد.
13) Resident Evil 2
Resident Evil 2 در سال 1998 به دست استودیوی کپکام عرضه شد و در زمان خود از بهترین عناوین ژانر وحشت و بقا بهشمار میآمد. سالها بعد، کپکام با خلق دوباره و عرضه نسخهای مدرن در سال 2019، طرفداران خود را شگفتزده کرد. این بازسازی، از موارد ساده گذشته فراتر رفته و با استفاده از موتور پیشرفته RE Engine، جلوههای بصری و گرافیکی باورنکردنیای را به نمایش میگذارد که تجربهای کمنظیر از ماجراجویی در شهر راکون را به مخاطب ارائه میدهد. تیم سازنده از تکتک جزئیات استفاده کرده تا اتمسفری تاریک و نفسگیر خلق شود که در تجربه نهایی بازیکن را بسیار تاثیر گذار میکند.
بازی با معرفی دو قهرمان اصلی، کلر ردفیلد و لیان اسکات کندی روایت خود را آغاز میکند. هر کدام از این شخصیتها دارای داستانی مجزا هستند که به شکل موازی و در هم تنیده پیش میرود. لیان، یک افسر تازهکار پلیس است که در نخستین روز کاری خود با شهر متروکه و آلوده به ویروسی کشنده مواجه میشود و کلر، که در جستجوی برادر گمشدهاش کریس به راکون سیتی سفر کرده، در میانه این آشوب اسیر میشود. روایت داستان در فضایی که با خطر و ترس آمیخته شده، باعث میشود که مخاطب مدام در تعلیق و دلهره به سر برد و تا آخرین لحظات داستان به فکر بقا و فرار باشد.
14) Outlast
Outlast از همان لحظات آغازین با اتمسفری سنگین و استرسزا، تجربهای بینهایت هیجانانگیز و دلهرهآور ارائه میدهد. موسیقی بازی با نتهایی ناخوشایند و افکتهای صوتی خشنی که هر گوشه و کنار بازی را فراگرفتهاند، بازیکن را همواره نگران نگه میدارد. نورپردازی تاریک و استفاده استادانه از سایهها، فضایی ایجاد کرده که در هر لحظه، ترس از ناشناختهها بر بازیکن غالب میشود. جزئیات محیطی و طراحی بیمارستان نیز به شکلی انجام شده که بازیکن به خوبی احساس کند در محیطی ناامن و پر از تهدید حضور دارد و این تهدیدها دائماً در حال افزایش هستند.
همچنین بازی با ترکیب گیمپلی ساده اما جذاب، داستانی عمیق و محیطی خفقانآور، تجربهای منحصر به فرد در ژانر وحشت خلق کرده که همچنان به عنوان یکی از استانداردهای اصلی این ژانر شناخته میشود. این بازی نه فقط برای طرفداران پروپاقرص سبک وحشت، بلکه برای افرادی که به دنبال تجربهای متفاوت و دلهرهآور هستند، یک ماجراجویی فراموشنشدنی به شمار میآید. تجربهای که ترس و هیجان را با چنان شدت و واقعگرایی در هم میآمیزد که مخاطب را برای ساعتها درگیر خود میکند و باعث میشود از دنیای اطراف خود جدا شده و در فضایی کابوسوار فرو رود.
15) Heavy Rain
استودیوی فرانسوی Quantic Dream در سال 2010 اثری برجسته به دنیای بازیهای ویدئویی عرضه کرد که با رویکرد منحصربهفردش به گیمپلی، روایت داستانی و کاوش در احساسات انسانی، مخاطبان بسیاری را به خود جذب نمود. Heavy Rain تجربهای سینمایی و داستانمحوری را ارائه میدهد که با استفاده از کنترلهای خاص و گیمپلی تصمیممحور، مخاطب را بهجای قهرمانان داستان قرار داده و او را در انتخابهایی سرنوشتساز و چالشبرانگیز قرار میدهد که هر کدام بر روند بازی و سرنوشت شخصیتها اثرات عمیق و غیرقابل بازگشتی به همراه دارند. این بازی در واقع بیش از یک عنوان معمولی، شبیه یک فیلم تعاملی طراحی شده که بازیکن را به درون داستانی غمانگیز، تاریک و بسیار انسانی میکشاند.
وقتی از یک بازی شبیه Silent Hill 2 صحبت میکنیم، این عنوان نماینده شایستهای بهشمار میآید که در بخشهای مختلف به خوبی ظاهر شده است. روایت کلی نشاندهنده تلاش چهار شخصیت مختلف است که هر یک بهنوعی با پرونده یک قاتل زنجیرهای، معروف به قاتل اوریگامی، درگیر شدهاند؛ قاتلی که کودکان را به شکلی مرموز ربوده و میکشد. یکی از قهرمانان این داستان پیچیده شامل پدری است که درگیر اندوهی بیپایان به خاطر فقدان فرزندش است و در تلاشی بیوقفه برای یافتن پسر خود، به جستوجویی خطرناک و نفسگیر وارد میشود. داستان از دیدگاه چندین شخصیت روایت میشود که هرکدام نگاه منحصربهفردی به وقایع دارند.
جمع بندی
در نهایت، بازی های شبیه Silent Hill 2 با تکیه بر فضاسازی هنری و خلق صداهایی که به شکل عمیقی با اتمسفر داستان هماهنگ است، در پی ایجاد تجربهای هستند که همزمان ذهن و احساسات بازیکن را تحت تأثیر قرار دهد. در چنین تجربههایی، ترس دیگر صرفاً واکنشی به تهدیدهای بیرونی نیست؛ بلکه به مواجههای بیپایان با ناامنیها و هراسهای درونی بدل میشود که مخاطب را به دنیایی از کاوش و تامل روانی فرو میبرد و او را به سفری در لایههای تاریکتر ذهن سوق میدهد.
source