«زندگی یعنی بارانی از کثافت! و در این میان هنر تنها چتری است که داریم.» انواع هنرها راهی بسیار انسانی هستند برای تحمل‌پذیر کردن زندگی. به عنوان مخاطب به سمت هنر بروید فارغ از این‌که چقدر در آن خوب یا بد هستید.

سینما به‌ عنوان هنر هفتم بعد از گذر از دوران کلاسیک که در فرم هنری بی‌بدیل بود، متاسفانه بازیچه دستان هنرمندنماهایی قرار گرفت که به بهانه ورود محتواهای فلسفی، روان‌شناسانه و … به مدیوم سینما، فرم هنری آن را نیست و نابود کردند و حسی که انسانیت مخاطب این هنر والا را برانگیخته می‌کرد جای خود را به مسائلی داد که شاید در مدیوم‌های عقلانی از جمله فلسفه بسیار ارزشمند باشند اما عملا جایی در هنر ندارند. بذر این نوع سینما در آثار مدرن کاشته شد، در حالی که همچنان فرم هنری در بسیاری از آثار آن دوره نمایان بود اما در سینمای پست‌مدرن به اوج خود رسید و سینما را به منجلاب خود فرو برد.

مشکل اصلی فیلم «The Substance» که در ذیل سینمای محتوا محور تلقی می‌گردد پروسه داستان‌پردازی است. وقتی اهمیت «محتوا» از «فرم» اثر بیشتر می‌شود یا بهتر بگوییم زمانی که محتوا از دل فرم هنری اثر بیرون نمی‌آید دیگر نه تکنیک کارگردانی اهمیت دارد، نه شخصیت‌پردازی و نه نوع روایت داستان. کارگردان فقط می‌خواهد ایده و نگرش خود را بیان کند و کاری با چگونگی بیان آن ندارد، غافل از این‌که سینما و به‌طور کلی هنر در چگونگی بیان ایده خلق می‌شود و نه در خود ایده. به همین دلیل است که خانم کورالی فارژا (کارگردان فرانسوی فیلم) از یک تکنیک اشتباه در شخصیت‌پردازی کاراکترهای داستانش استفاده می‌کند تا پروسه روایت داستان و شخصیت‌سازی را به حداقل زمان ممکن تقلیل دهد و وارد داستان اصلی شود. اولین مواجهه مخاطب با کاراکتر هاروی (رئیس شوی تلویزیونی با بازی دنیس کواید) در داخل سرویس بهداشتی اتفاق می‌افتد. کارگردان به عمد دوربین را در مکانی قرار می‌دهد که با چهره «هاروی» فاصله کمی داشته باشد و ترسناک به نظر برسد. این موضوع در سکانس داخل رستوران و اولین گفت‌وگوی او با الیزابت (کاراکتر اصلی داستان با بازی دمی مور) نیز تکرار می‌شود. کلوزآپ‌ها و اینسرت‌هایی (درشت‌ترین نما در سینما) که کارگردان از چهره و دهان «هاروی» در حین خوردن غذا به تصویر می‌کشد، احساس انزجاری در بیننده ایجاد کرده که او را نسبت به این کاراکتر آنتی‌پاتی می‌کند. در واقع اتفاقی که باید با نوع روایت داستان و شخصیت‌پردازی این کاراکتر صورت می‌پذیرفت از طریق یک تکنیک منزجر کننده انجام می‌شود.

نقد و بررسی فیلم The Substance | آناتومی سقوط سینما - گیمفا

مشکل دیگر فیلم نمایش صحنه‌هایی است که شاید تحمل آن برای قسی‌القلب‌ترین مخاطب هم ناممکن باشد. لحظه شکافته شدن بدن انسان و بیرون ریختن دل و روده او، اعضای بدنی که فاسد شده‌اند و درگیری شدید فیزیکی بین «الیزابت» و سو (با بازی مارگارت کوالی) شاید برای مخاطبی که هنوز فیلم را ندیده است موضوع چندان مهمی به نظر نرسد اما زمانی که با تکرار بیش از حد این تصاویر و گاها به‌صورت اسلوموشن مواجه می‌شود، تحمل آن غیر ممکن است. سینما یک هنر ابژکتیو (عینی یا تصویری) است و در واقع هنرمندی که سراغ سینما می‌رود با زبان تصویر با مخاطب خود سخن می‌گوید بنابراین زمانی که تحمل دیدن این تصویر برای بیننده غیرممکن می‌شود می‌توان نتیجه گرفت که اصلا هنری خلق نشده است و کارگردان باید مدیوم دیگری را برای بیان ایده و افکار خود انتخاب می‌کرد. تکرار و تاکید بیش از حد روی این صحنه‌های منزجر کننده نیز موضوعی است که نمی‌توان به سادگی از کنار آن گذشت. اگر کارگردان نقدی بر انسان امروزی دارد که نمی‌تواند با گذر عمر خود کنار بیاید و از روش‌های بعضا غیرمعقول برای جوان‌سازی و دوری از فیزیک کهن‌سال خود استفاده می‌کند، این همه تکرار و تاکید نه‌تنها نقد را از بین می‌برد بلکه نشانه‌ای از ناخودآگاه کارگردانی است که اتفاقا به سقوط اخلاقی انسان علاقه دارد. «آلبر کامو» جایی در «افسانه سیزیف» می‌گوید: «یک انسان بیشتر با حرف‌هایی که نمی‌زند انسان می‌شود، نه با حرف‌هایی که می‌زند»، بله یک هنرمند هم با حدهایی که نگه می‌دارد هنر خلق می‌کند نه با به تصویر کشیدن جنون‌وار سقوط انسان یا بهتر است بگوییم انسانیت.

نقد و بررسی فیلم The Substance | آناتومی سقوط سینما - گیمفا

اشتباهات تکنیکال کارگردان تنها در شخصیت‌پردازی کاراکترها خلاصه نمی‌شود. دوربین یا آن‌قدر از کاراکتر «الیزابت» دور است که حسی ایجاد نمی‌کند و یا آن‌قدر نزدیک می‌شود که حس را از بین می‌برد. کارگردان با نماهایی که از پشت سر «الیزابت» می‌گیرد ظاهرا طرف اوست اما با اتفاقاتی که در طول فیلم رقم می‌زند، نشان می‌دهد که با یک فیلم به‌شدت ضد زن طرف هستیم. درب ورودی انبار ماده که تا نیمه باز می‌شود و «الیزابت» برای عبور از آن مجبور به خم شدن است اولین المان تصویری را برای تحقیر کاراکتر زن نمایش می‌دهد. نگاه ابزاری به زن در صحبت‌ مصاحبه‌کنندگان اتاق تست نمایان می‌شود اما نکته حائز اهمیت این است که دوربین مستقل کارگردان (که از زاویه نگاه هیچ‌کدام از مصاحبه‌کنندگان نیست) تاکید بیشتری بر فیزیک زن و این نگاه ابزاری دارد. این تاکید بیش از حد در سکانس‌های شوی تلویزیونی که حالا دیگر کاراکتر «سو» که بسیار جوان‌تر از «الیزابت» است، نقش اصلی آن را ایفا می‌کند به اوج خود می‌رسد. کارگردانی که خود یک زن است، نگاه فیزیکال و ضد زن بیشتری نسبت به کاراکترهایی که قصد نقد آن‌ها را داشته، به شخصیت زن دارد و این نگاه ابزاری در اکثر دقایق فیلم از طریق دوربین مستقل کارگردان قابل مشاهده است.

در دنیای «کورالی فارژا» تمام مردان هوس‌ران هستند. به غیر از «هاروی» و تیم شوی تلویزیونیش، مردانی که بر سر راه «سو» قرار می‌گیرند همگی نگاه ابزاری به او دارند. حتی همسایه او نیز وقتی در عوض «الیزابت» با یک دختر جوان روبه‌رو می‌شود، نوع نگاه و طرز برخوردش تغییر می‌کند. در واقع «The Substance» نه‌تنها یک فیلم ضد زن بلکه ضد مرد نیز است و بهتر است بگوییم با یک اثر ضد انسانی طرف هستیم. کارگردان سعی می‌کند این طرز نگاهش را در پشت کاراکتر همکلاسی دوران کودکی «الیزابت» پنهان کند و او را مردی نشان دهد که علی‌رغم سن و سال بالای الیزابت هم‌چنان به او توجه دارد اما ناخودآگاه کارگردان این دروغ او را نیز برملا می‌کند. زمانی که این مرد می‌خواهد شماره تلفن خود را به «الیزابت» بدهد، کاغذ از دستش می‌افتد و در زمین باران خورده خیس و کثیف می‌شود اما او اهمیتی به این موضوع نشان نمی‌دهد و همان کاغذ را به «الیزابت» می‌دهد. در واقع کارگردان از پشت شخصیت کاراکتر داستانش هیچ احترامی برای یک زن قائل نیست. این‌که چقدر دنیای خانم «فارژا» با واقعیت هم‌خوانی دارد موضوع بحث و نقد ما نیست زیرا به تصویر کشیدن واقعیت هرگز وظیفه هنر نبوده است. هنر وظیفه دارد واقعیت را برای ما تلطیف کند، نه این‌که آن را با شدت و حدت بیشتری بر سر ما بکوبد.

نقد و بررسی فیلم The Substance | آناتومی سقوط سینما - گیمفا

نقطه اوج فیلم از منظر سینمایی در لحظاتی است که «الیزابت» از عمل خود پشیمان می‌شود و سعی می‌کند نسخه بازسازی شده‌اش را از بین ببرد. تنها مواقعی از فیلم که می‌توان به نوع نگاه کارگردان امیدوار شد همین لحظات است. امیدواری‌ای که متاسفانه در حد چند دقیقه و شاید چند ثانیه بیشتر طول نمی‌کشد و «الیزابت» از پشیمانی خود پشیمان می‌شود و هم‌چنان به نسخه بازسازی شده‌اش امیدوار می‌ماند. تقابل نهایی میان «الیزابت» و «سو» نقطه اوج فیلم از نگاه کارگردان است. زمانی که خود واقعی انسان در مقابل خود ایده‌آل او قرار می‌گیرد. در ارتباط با درگیری فیزیکی این دو کاراکتر و به تصویر کشیدن صحنه‌های منزجر کننده آن در ابتدای نقد صحبت کردیم اما مسئله‌ای که در این‌جا پیش می‌آید ورود بحث روان‌کاوی به مدیوم سینما است و این‌که چقدر این موضوع می‌تواند صحیح یا اشتباه باشد. نه‌تنها ورود روان‌کاوی بلکه ورود مدیوم‌های دیگر از جمله فلسفه، علم و … نیز به سینما قابل قبول است اما تنها به این شرط که از مسیر فرم هنری و به زبان سینما بازگو شوند. کارگردانی که تکنیک بلد نیست، داستان ندارد و همین داستان نداشته‌اش را هم قادر به روایت نیست، صحبت از فرم هنری‌اش شوخی به نظر می‌رسد. در واقع کارگردان در الفبای ابتدایی سینما که باید از آن‌ها گذر کند تا به فرم هنری برسد، گیر افتاده است بنابراین هرگز نمی‌توان انتظار داشت نقد روان‌کاوانه‌ای از دل اثرش بیرون بزند. به همین خاطر است که می‌گوییم در سینما چگونگی بیان ایده مهم است نه خود ایده. شاید خانم «فارژا» روان‌کاو بسیار خوبی باشد و اگر در ارتباط با موضوع فیلم «The Substance» مقاله‌ای روان‌کاوانه می‌نوشت، مورد تحسین قرار می‌گرفت اما برای بیان ایده‌اش اشتباهی مرتکب شد و آن انتخاب مدیومی بود به نام سینما (به‌طور کلی هنر) که هرگز قواعد بازی با آن را بلد نبود.

نقد و بررسی فیلم The Substance | آناتومی سقوط سینما - گیمفا

اگر فیلم «The Substance» را سینما بنامیم، توهین بزرگی است به همه هنرمندانی که در این زمینه فعالیت داشته‌اند. فیلمی که به‌شدت محتوا محور است و همه قواعد هنری سینما از جمله تکنیک، شخصیت‌پردازی، داستان و نوع روایت آن و در نتیجه فرم هنری را فدای محتوا کرده است. تکرار و تاکید بیش از حد کارگردان روی صحنه‌های منزجر کننده هم ابژکتیو بودن این مدیوم را زیر سوال می‌برد و هم ناخودآگاه ضد زن، ضد مرد و ضد انسانی کارگردان را نمایان می‌کند. ورود موضوعات روان‌کاوانه به فیلم هم چون از مسیر پروسه رسیدن به فرم هنری و از دل آن بیرون نمی‌آید هرگز با مخاطب ارتباط حسی نمی‌گیرد و در بهترین حالت ممکن شعاری می‌شود. امیدوارم که در فستیوال‌های هنری شاهد ورود چنین فیلم‌هایی نباشیم تا شاید بتوان مجددا به سینمایی که تنها یک سایه از او باقی مانده است، همچنان امیدوار ماند.

امتیاز نویسنده به فیلم: ۳ از ۱۰       

source

توسط siahnet.ir