اگر بخواهیم به تاریخ سینما نگاه کنیم هیچ فرنچایزی تاثیرگذارتر و بزرگتر از Star wars نمیتوانیم پیدا کنیم؛ پس مارول هم فیلم Guardians of the Galaxy را ساخت.
اگر بخواهیم صادقانه صحبت کنیم هیچ گروهی در جهان کمیک بوکهای مارول، فراموششدهتر از Guardians of the Galaxy نبود. از رفتار شخصیتها تا ظاهر اورجینال آنها و حتی داستان، تمامی جوانب آنها عجیب و متفاوت بود. اما جهان سینمایی مارول سنت قدیمی خود برای معروف کردن و مورد توجه قرار دادن شخصیتهای گمنام را ادامه داد. به همین صورت بود که ما عنوان Guardians of the Galaxy را دریافت کردیم. هیچ یک از طرفداران دنیای سینمایی مارول پیش از فیلم مذکور نام کاراکترهای حاضر در این اثر را نشنیده بودند. مارول توانست گروهی ناشناس را با اثری جذاب و سرگرمکننده در قلب طرفداران خود قرار دهد. این روزها تمامی طرفداران MCU با آثار جیمز گان و تاثیر خارقالعاده آنها روی جهان مارول آشنایی دارند. حتی بسیاری از آنها انتقال نبوغ خلاقیت گان به دنیای DC را یکی از بدترین اتفاقات تاریخ MCU میدانند. البته باور داشتن به چنین مسئلهای اصلاً دور از ذهن نیست، چرا که گان یکی از معدود کسانی بود که واقعاً و حقیقتاً طرفدار کاراکترهای کمیک بوکهای مارول بود. آغاز سه گانه فوقالعاده گان تا حدی قدرتمند بود که اعتماد و هیجان طرفداران را برای قسمتهای بعد به همراه داشت.
از علاقه نیکول پرلمن به ژانر علمی تخیلی تا ۱۰ فیلمنامه که هرگز ساخته نشدند
طبق معمول با بخش بررسی رویدادهای پیش از تولید میکنیم. نیکول پرلمن از سال ۲۰۰۹ فعالیت خود روی فیلمنامه مربوط به عنوان مذکور را آغاز کرد. کوین فایگی برای اولین بار در سال ۲۰۱۰ به پتانسیل ساخته شدن فیلمی از روی کمیک بوکهای Guardians of the Galaxy اشاره کرده بود. بالاخره در ماه ژوئیه سال ۲۰۱۲، مارول به صورت رسمی از ساخته شدن عنوان مورد نظر رونمایی کرد. جیمز گان نیز در ماه سپتامبر همان سال برای نویسندگی و کارگردانی فیلم استخدام شد. در حالی که تایلر بیت مسئولیت خلق موسیقی متن این اثر را به عهده داشت، شخص گان آهنگهای محبوب و فوق العاده بیشماری را از دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ برای GotG انتخاب کرد. بسیاری از سینماگران و منتقدین باور دارند که اثر مذکور دلیل اصلی آغاز کارنامه هنری و بازیگری کشتیکجکار حرفهای و استثنایی، دیو باتیستا، میباشد. در همین حین کریس پرت نیز پس از تلاشهای بیشمار برای حضور در جهان سینمایی مارول، بالاخره توانست برای ایفای نقش استار لرد یا همان پیتر کوئیل انتخاب شود.
این اثر اسامی بسیار بزرگی از بخش کیهانی جهان مارول را برای طرفداران و مخاطبین معرفی کرد. از رونان گرفته تا کالکتور، تمامی این کاراکترها از بخش کیهانی مارول میآیند. نیکول پرلمن عنوان GotG را برای علاقه بالای خود به فضا و ژانر علمی تخیلی انتخاب کرد. او در بازه زمانی میان ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱ نزدیک به ۱۰ فیلمنامه اولیه برای اثر مذکور نوشت. در هر نسخه از فیلمنامه، وی از شخصیتهای متفاوتی برای اعضای تیم Guardians of the Galaxy بهره برد. در نهایت، آن ترکیبی که در عنوان نهایی دیدیم انتخاب شد. یکی از نسخههای اولیه، شخصیت متفاوتی برای استار لرد به کار گرفته بود؛ این شخصیت شباهتهای بیشماری به کاراکتر محبوب و پرطرفدار هان سولو داشت. البته داستان نهایی بیشتر به گان تعلق دارد تا پرلمن.
از رابطه ناتمام میان یک فرزند و مادرش تا اولین اشاره به ایگو
سکانس اول فیلم با پیتر کوئیل و نواری که مادرش به او داده بود آغاز میشود. جالبترین نکته مربوط به این نوارهای موسیقی جایگاه آنها در فیلمنامه است. ظاهراً جیمز گان شخصاً نام هر ترک را برای صحنههای متفاوت مینوشت. عجیبترین جنبه این موضوع آن است که دریافت حق استفاده از آنها همیشه تضمین شده نیست. یکی دیگر از مسائلی که نبوغ گان را به نمایش میگذارد، شیوه انتخاب شدن هر یک از ترکهاست. به گفته شخص جیمز گان، هر ترک به گونهای انتخاب شده که انگار مادر پیتر آنها را انتخاب کرده است. تک تک این ترکها از طریق منبعی در فضای فیلم پخش میشوند تا به آنها حس خاصتری داده شود. در واقع ما مکالمهای بیپایان میان یک فرزند و مادرش را مشاهده میکنیم. اولین ترکی که برای مخاطب پخش میشود، “من عاشق نیستم” گروه 10CC، داستان مردی را بیان میکند که با احساسات خود و تلاش کردن برای ابراز آنها درگیر است. این موضوع دشواری پیتر برای گرفتن دست مادرش را منعکس میکند. مردیت (مادر کوئیل) با اشاره به پدر پیتر، پیشزمینهای برای قسمت دوم GotG فراهم میکند.
پدر او اینگونه توصیف میشود که فرشتهای ساخته شده از نور بود. با تماشای قسمت دوم این مجموعه متوجه میشویم که مادر پیتر، دقیقترین توصیف از ظاهر حقیقی ایگو را ارائه میدهد. کوئیل دزدیده میشود و نیاز حقیقی خود برای مادرش را فریاد میزند. فیلم با موسیقی “بیا و عشقت را بگیر” ادامه پیدا میکند. از آنجایی که هر یک از این موسیقیها برای به نمایش گذاشتن احساسات مردیت هستند، عشقی که پیتر به دنبال آن است، عشق از دست رفته مادرش میباشد. وی سنگ بینهایتی را پیدا میکند که او را از همیشه به مادرش نزدیکتر مینماید. همین جاست که ما با ایستر اگهای جذاب اولیه فیلم مواجه میشویم.
از اشارهای مجدد به بتا ری بیل تا ادای احترام به Raiders of the Lost Ark
استار لرد جسد موجودی فضایی با سر یک اسب را پیدا میکند. بسیاری از طرفداران بر این باورند که این نیز اشارهایست مستقیم به نژاد بتا ری بیل که در طول تاریخ MCU بارها به آن اشاره شده است. اسکنر تاریخ کوئیل دختری را در حال بازی کردن با یک سگ نشان میدهد. سگ مورد نظر ما در واقع حیوان خانگی جیمز گان است. ماسک و کلاه خود پیتر از دستگاهی که پشت گوش او قرار دارد بیرون میآید. این در واقع همان تکنولوژی است که به نژاد کریل تعلق دارد و آن را در فیلم Captain Marvel نیز دیدیم. چندی بعد در صحنهای دیگر استار لرد به درگیری با یک دختر کریل اشاره میکند. اما تایید شده که کریل مورد نظر کارول دنورز نبوده است. صحنه دزدیده شدن سگ بینهایت توسط کوئیل در واقع ادای احترامی است به سکانس آغازین عنوان شاهکار Raiders of the Lost Ark (اولین فیلم مجموعه Indiana Jones).
حتی رودی هم به این موضوع اشاره میکند که سکانس مذکور شباهت بسیار زیادی به اثر کلاسیک مورد نظر ما دارد. سربازان کوراث، ساکاران هستند؛ این نژاد از سیاره زبالهای میآیند که بعدها در فیلم Thor Ragnarok مشاهده کردیم. بریت، همراه فضایی کوئیل، همان لباسی را به تن دارد که پیتر در کودکی پوشیده بود. ما در کابین استار لرد کارتی از شخصیت Alf را مشاهده میکنیم؛ این موجود فضایی خندهدار و دوست داشتنی در کمیک بوکهای Infinity Gauntlet ظاهر میشود. یاندو و سایر غارتگران نمادی را روی لباسهای خود دارند که در واقع نماد گروه Guardians of the Galaxy در کمیک بوکهاست. از میان تمامی شخصیتهای حاضر در این فیلم، تنها یاندو یکی از اعضای گروه اورجینال گاردینها بود. قطعه قرار گرفته روی سر یاندو در کمیک بوکها بسیار بلندتر است و قسمت دوم این سهگانه نسخه بهتری از آن را برای طرفداران به ارمغان آورد.
از تیر و کمان یاندو تا حمام خون رونان
تیر ویژه یاندو در واقع ادای احترامیست به قابلیت و مهارت یاندوی کمیک بوکهای مارول با تیر و کمان فضایی خود. ما سفینه رونان را مشاهده میکنیم که استر تاریک نام دارد. شاید برایتان جالب باشد که زیر هر مکان، موقعیت جغرافیایی آن نوشته شده است. یکی از جوانب جذاب این فیلم رازیست که جیمز گان در آن قرار داده و تاکنون هیچکس نتوانسته آن را کشف کند. در طول سالهایی که از انتشار GotG گذشته، افراد بیشماری به کشف راز پنهان جیمز گان نزدیک شدهاند. شاید یکی از مخاطبین ما با بررسی این نکات پنهان، بتواند به نتیجه نهایی برسد. من به شخصه نتوانستم به جواب صحیح دست پیدا کنم. گروه دیسکوردی از طرفداران این فیلم وجود دارد که تمرکز خود را روی حل کردن این معما گذاشتند. همین اشخاص بودن که توانستند جملات “این سرطان مادر است”، “این واقعی نیست” و اسم “مردیت کوئیل” را کشف کنند. جیمز گان شخصاً امتیاز ۵۰ تا ۷۰ درصد را به این برداشت طرفداران داد. این اشخاص خیلی خیلی نزدیک شدند.
طرفداران برای اولین بار در سکانس بعدی با دختران تانوس، گامورا و نبیولا، آشنا میشوند. به گفته گان، سفینه رونان با الهام از یک مقبره ساخته شده است تا جنبه مذهبی افراطی او را به نمایش بگذارد. زمانی که او سر یکی از قربانیان خود را قطع میکند، خون حاصل وارد محفظهای میشود که رونان در آن میخوابد. یعنی در واقع، شخصیت منفی اصلی داستان ما در خون دشمنان و قربانیان خود استراحت میکند. رونان پس از تانوس بدون شک یکی از پلیدترین و وحشتناکترین موجوداتیست که تا به حال وارد جهان سینمایی مارول شدهاند. به همین دلیل تهدید تانوس که گمشدهها را با خون رونان حمام میکند، برای او تا این حد خصوصی و دردناک است.
از مدرک برای اثبات اشتباه تانوس تا اطلاعات گروه گاردینز در فیلم Guardians of the Galaxy
مخاطبین بالاخره با سیاره ظاندار و نووا پرایم آشنا میشوند. راکت و گروت افراد بومی را برای پیدا کردن جوایز اسکن میکنند. یکی از این اشخاص استن لی است و ما حتی تکه کلام او (Excelsior) را به زبانی فضایی مشاهده میکنیم. همه سعی میکنند تا پیتر را دستگیر کنند اما گروت گامورا را با استار لرد اشتباه میگیرد. راکت در جواب از او درخواست میکند تا تفاوت میان جنسیتها را یاد بگیرد. مشکل اینجاست که گروت مفهوم جنسیت را درک نمیکند چرا که نژاد او در کمیک بوکها و MCU بدون جنسیت تولید مثل میکنند و تفاوتی میان نرها و مادههای آنها وجود ندارد. پس از دستگیر شدن شخصیتهای اصلی داستان، ما جزئیات جذابی را راجع به هر کاراکتر دریافت میکنیم. بر اساس گزارشهای زندان ظاندار، گامورا آخرین بازمانده نسل خود است. این موضوع شاید در نگاه اول کماهمیت باشد، اما مدرک کافی برای اثبات اشتباه تانوس را به مخاطب ارائه میدهد. تایتان دیوانه از سیاره گامورا به عنوان مدرک موفق بودن تئوری خود استفاده میکرد؛ این در حالیست که پس از حذف شدن نصفی از جمعیت، نژاد گامورا محکوم به فنا و انقراض شدند.
در همین حین مشاهده میکنیم که گامورا ارتقاهای رباتیک محدودی داشته؛ تغییراتی چون اسکلت رباتی، دستگاههای ارتقای سنسورهای بینایی و تنفسی، سیستم عصبی پیشرفته و دستگاهی جهت ترمیم ارتقا یافته در این لیست قرار دارند. راکت هم نکات جذاب خاص خود را دارد. ریشههای او به عنوان Half-World یا همان نیمه جهان تشخیص داده شدهاند. یکی از اسامی که در لیست دوستان اون قرار دارند، لایلا است. شخصیت مذکور در کمیک بوکها عشق و همسر راکت میباشد و طرفداران او را برای اولین بار در قسمت سوم مجموعه GotG مشاهده کردند. ریشههای گروت به عنوان نژاد فلورا کولاسوس از سیاره X مشخص شدهاند.
از جرائم بیشمار گامورا تا حضورهای افتخاری در زندان فیلم Guardians of the Galaxy
صفحه نمایش متعلق به پیتر جیسون کوئیل لقب کهکشانی او را به عنوان اسپیس لرد ثبت کرده است. نام میانی او جیسون میباشد که ادای احترامیست به اسم پدر واقعی وی در کمیک بوکهای مارول. ما اولین و تنها اشاره به نژاد گاموژان را مشاهده میکنیم؛ این نژاد حتی در کمیک بوکها نیز چندان شناخته شده نیستند. یکی از نکات بسیار جالبی که به ارتباط بینقص و ساده استار لرد با تمامی نژادهای دیگر دلیلی منطقی میدهد، در صحنه آنالیز شخصیتها مشخص میشود؛ تراشه ترجمهای داخل گردن پیتر. از همین طریق ما متوجه میشویم دلیل اینکه مخاطبین حرفهای تمامی نژادهای کهکشانی و زبانهای بیشمار را متوجه میشوند، تراشه ترجمه آنها میباشد. این دلیل ساده مشکلات بیشماری را در جهان سینمایی مارول حل میکند. در زندان کیلن، طرفداران متوجه میشوند که لیست جرائم هر زندانی در کنار یک بارکد روی لباسهای آنها قرار گرفتهاند. هر جرم بر اساس شدت آن رنگ متفاوتی دارد؛ سیاه برای قتل است. اکثر جرائم قرار گرفته روی لباس گامورا سیاه هستند و به قاتل بودن او اشاره دارند.
برخی از حضورهای افتخاری این فیلم در زندان رخ میدهند. زندانی غول آسایی که توسط گروت مورد حمله قرار میگیرد و کوئیل را تهدید میکند، صدای آشنای ناتان فیلیان را دارد. یکی از زندانیهایی که فریاد میزند پیرمرد کارگردانی است که جیمز گان را برای صنعت سینما آموزش داده بود. اینجاست که ما برای اولین بار با تانوس جاش برولین که بعدها در عناوین حماسی Avengers Infinity War و Avengers Endgame حاضر شد، آشنا میشویم. مدیریت حضور تانوس و معرفی سنگهای بینهایت هر دو، توسط مارول، به عهده جیمز گان واگذار شده بودند. با هر قسمت، مطمئن هستم که بیشتر و بیشتر پی میبریم که چرا انتقال گان از مارول به دیسی برای طرفداران MCU حقیقتاً تا حد غیرقابل باوری آزاردهنده بود…
از بزرگترین قدم مارول به سوی جهانی بزرگتر تا شباهت میان گروت و هیولای فرانکنشتاین در فیلم Guardians of the Galaxy
بزرگترین قدم MCU به سمت جهان کیهانی مارول، تانوس، نبرد بینهایت، حماسه Infinity War و کنار هم قرار گرفتن تمامی قهرمانان این دنیا با همین فیلم برداشته شد. ما اولین شات تیمی گاردینها را در حین فرار دریافت میکنیم. اونجرز این شات را در نبرد نیویورک دریافت کردند. جیمز گان اونجرز را به بند The Beatles و گاردینز را به گروه The Rolling Stones تشبیه کرد. در حالی که اونجرز بخشی از وجود خود را در واقعیت جهان ما قرار میدهد، گاردینز تماماً غرق جهان تخیلی، لذتبخش و زیبای مارول هستند. پیتر پیش از فرار کردن با گروه، به سراغ دستگاه پخش موسیقی مادر خود میرود. در این صحنه موسیقی Escape روپرت هولمز پخش میشود. داستان موسیقی روی عدم ارتباط و بازگشت به خانه تمرکز دارد. به این صورت است که ما باری دیگر شاهد اشاره به درگیری احساسی استار لرد هستیم. پیشنهاد اول راکت منفجر کردن ماه است؛ کاری که بعدها در عنوان Avengers Infinity War تانوس انجام میدهد.
گروه قهرمانان ما به Knowhere میرسند؛ جایگاهی که بسیاری از خلافکارها و دلالها داخل سر قطع شده یک سلستیال برای خود ساختهاند. مارول در واقع مسئول مرگ این سلستیال، پادشاه سیمبیوتها (موجودات همنژاد ونوم)، نال است. او برای این کار شمشیر تمام سیاه Necrosword استفاده میکند. اگر این اتفاق بعدها توسط یکی از آثار MCU تایید شود، بدون شک این سکانس به بزرگترین ایستر اگ تاریخ MCU تبدیل میشود. بسیاری از طرفداران بر این باورند که مغز داخل این سلستیال از آن خارج شده و به موجودی که با نام ایگو میشناسیم تبدیل میشود. گروت گلی زیبا از خود میروید و به یک دختر کوچک هدیه میدهد. این در واقع اشارهایست به صحنهای مشابه میان هیولای فرانکنشتاین و یک دختر کوچک… با این تفاوت که گروت دختر کوچک را در یک رودخانه غرق نمیکند!
از تئوری مغز ایگو تا اشاره به پیشینه تاریک و وحشتناک راکت
پیتر موسیقی مادر خودش را با گامورا به اشتراک میگذارد. او خط داستانی عنوان Footloose، با بازی کوین بیکن، را برای گامورا توضیح میدهد. اشارهای که همچون بسیاری از المانهای این فیلم در عنوان Infinity War مورد استفاده قرار گرفت. اگر بیشتر به آن فکر کنیم رقصیدن پیتر المانیست که او کاملاً از مادر خود به ارث برده است. موسیقی او ایگو را جذب کرد و باعث به وجود آمدن استار لرد شد. میراث مردیت این است که فرزند او به کهکشان رقصیدن و لذت از زندگی را بیاموزد. اگر دقت کنیم چینش صحنه به صورتیست که گامورا و پیتر در چشم سلستیال قرار میگیرند. اگر تئوری مغز ایگو درست باشد، پدر کوئیل در حال تماشای مشخص شدن میراث همسر سابق خود میباشد. صحنه احساسی بعدی ما شخصیت راکت و تاریکی پیشینه او را به نمایش میگذارد. با وجود گذر زمان و دور شدن از سختیها، نبردهای درونی این موجود دوستداشتنی هرگز ساکت نشدند تا اینکه به قسمت سوم این سهگانه رسیدیم. سرنخ دیگری که ما پیش از این مشاهده کردیم، رد قطعات رباتی و جراحیهایی بود که در لحظه تعویض لباس، روی بدن راکت مشخص بودند.
در واقع صحنه درگیری میان اعضای تیم، انعکاس خود حقیقی هر یک از آنها است. تمامی این مبارزها و خلافکاران اسباب بازیهای شکستهای هستند که هیچکس حاضر نیست به آنها توجه کند. گوشت و پوست و خون آنها ارزشی ندارد و اگر در همان لحظه بمیرند، هیچکس برای آنها سوگواری نمیکند. در انتهای فیلم اتفاقی رخ میدهد که به شیوهای قدرتمند و احساسی همه جوانب قهرمانهای داستان ما را عوض میکند. این اسباب بازیهای شکسته توسط سنگ بینهایت کامل نابود میشوند و باری دیگر در کنار هم، دست در دست یکدیگر، قرار میگیرند. از آن لحظه به بعد، مشکلات و سختیهای هر عضو، با سایر اعضا به اشتراک گذاشته میشود.
از کلکسیون جذاب و عجیب کالکتور تا تغییر رنگ سنگ قدرت
یکی از صحنههایی که مملو از جزئیات و ایستر اگ میباشد، بدون شک سکانس کلکسیون کالکتور است! حالا نوبت به آن رسیده تا تمامی این جزئیات را مورد بررسی قرار دهیم. ایستر اگهای حاضر در صحنه مذکور به شرح زیر هستند:
- کازمو: نفر اول لیست ما کسی نیست جز کازمو. این شخصیت یک سگ تلهپاتیک روسی است که از کمیک بوکهای گاردینز میآید.
- یک دارک الف: موجوداتی که آخرین بار در فیلم Thor The Dark World. حضور این موجود در کلکسیون کالکتور به این معناست که نسل آنها تقریباً به صورت کامل منقرض شده است.
- یک چیتاری: موجودات پرخاشگر و وحشی که در فیلم The Avengers به نیویورک حمله کردند.
- زالوهای فضایی: این موجودات ادای احترامی هستند به عنوان Silther سال ۲۰۰۶، به کارگردانی جیمز گان.
- پیله طلایی: همانطور که پیش از این در مطلب Thor The Dark World گفته بودم، این پیله قرار بود به آدام وارلاک تعلق داشته باشد. متأسفانه مارول این دیتیل را رتکان کرد.
- هاوارد اردکه: بله، این موجود در صحنه پس از تیتراژ حضور دارد اما اگر دقت کنید، میتوانید در این سکانس نیز او را رویت کنید. ست گرین مسئولیت صداپیشگی او را به عهده دارد. هاوارد در قسمت دوم GotG و نبرد نهایی Avengers Endgame نیز حاضر شد.
سنگ قدرتی که در داخل محفظه قرار داشت، ابتدا قرار بود مانند کمیک بوکها قرمز باشد. اما مارول پس از رونمایی از ایتر که سرخ بود، گان را میان پروسه ساخت مجبور کرد تا رنگ سنگ را تغییر دهد. ما سلستیالی را میبینیم که به ایسان جستجوگر معروف است. بسیاری از طرفداران و تئوریسینها باور دارند که این کاراکتر پدربزرگ پیتر کوئیل نیمه سلستیال ما میباشد. البته جذابترین نکته و ایستر اگ مربوط به کلکسیون کالکتور، قطعه سنگی است که پشت سر کوئیل به نمایش گذاشته میشود.
از خالقین سنگهای بینهایت تا ادای احترام مجدد به Star Wars
دیوارنگاره پشت کوئیل ۴ شخصیت را نشان میدهد که در کنار هم سنگهای بینهایت را ساختهاند. تیم سازنده عنوان Guardians of the Galaxy و روسای شرکت مارول، این ۴ نفر را به عنوان مرگ، آنتروپی (بینظمی و شورش)، بینهایت و ابدیت شناسایی کردهاند. تمامی این مفاهیم در جهان کمیک بوکهای مارول شکل و ظاهری فیزیکی دارند. در شاتی که انفجار سنگ بینهایت را نشان میدهد، ما میتوانیم نماد تمامی قهرمانان حاضر در گروه اونجرز را مشاهده کنیم. نبیولا در نبرد خود با گامورا به این موضوع اشاره میکند که از میان تمامی فرزندان تانوس، از خواهر سبز خود کمتر متنفر بوده است. پیتر گامورا را در فضا نجات میدهد. گان به این موضوع اشاره کرده بود که صحنههای داخل فضا زیر آب ضبط شدند تا افکت شناور بودن موی پیتر را امکانپذیر کنند. در کنار ایفای نقش کرگلین، برادر جیمز گان، شان گان در تمامی صحنههای حضوری نقش راکت را بازی کرده است. اگر دست قطع شده گروت و دست قطع شده نبیولا را کنار هم قرار دهیم، میتوانیم دو نمونه دیگر از ادای احترام کوین فایگی به جهان Star Wars را مشاهده کنیم.
از خود گذشتگی گروت به تمامی اعضای گاردینز انگیزه میدهد تا در مقابل رونان ایستادگی کنند و آماده فداکاری شوند. طبق سنت مارول، رونان کسی است که اسم افسانهای گروه قهرمانان ما را انتخاب میکند. پیتر سنگ قدرت را به دست میآورد و گامورا که چند لحظه پیش دعوت کوئیل را رد کرده بود، حالا دست خود را به سمت او دراز میکند. استار لرد هم میتواند سنگ بینهایت را نگه دارد چرا که، به خاطر پدرش، نیمه سلستیال است. یاندو برای اولین بار به ماموریت حقیقی غارتگرها (تحویل دادن کوئیل به پدرش) اشاره میکند. راکت ابتدا اجازه داد تا گروت اشک او را پاک کند و حالا، در انتهای فیلم، به درکس اجازه میدهد تا او را نوازش کند. در نظر داشته باشید که موکاپ رقص گروت تماماً توسط جیمز گان انجام شده است.
امیدوارم از این مطلب لذت برده باشید و توانسته باشم اطلاعات جدیدی را از یکی از بهترین فیلمهای جهان سینمایی مارول در اختیار شما قرار دهم. در صورتی که دیتیلی را فراموش کردم یا میتوانید راز جیمز گان را بالاخره حل کنید، در نظرات کامنت خود را ثبت نمایید. در صورتی که به مطالعه جزئیات مربوط به یکی دیگر از بهترین آثار MCU علاقه دارید، وارد این لینک شوید.
منبع: گیمفا
source