از هشتم اردیبهشت 1404، پرستو صالحی، بازیگر پیشین سینما و تلویزیون ایران که پس از مهاجرت به کانادا به جریانهای اپوزیسیون پیوسته، برنامه عشق ابدی را منتشر کرد.
او این برنامه یوتیوبی جدید تحت عنوان «عشق ابدی» یا «ازدواج ایرانی» را در پلتفرم یوتیوب منتشر کرده است. این برنامه که از دوشنبه تا جمعه به صورت اختصاصی در کانال یوتیوب پرستو صالحی پخش میشود، تقلیدی مستقیم از فرمتهایی مانند Love Island، Too Hot to Handle، Temptation Island و دیگر نمونههای مشابه غربی است که با محوریت سرگرمی و روابط احساسی و فیزیکی تولید شدهاند.
در قسمت اول این برنامه، پنج دختر و پنج پسر جوان در یک ویلای مجلل گرد هم آمدهاند تا از طریق بازیها، پرسش و پاسخ و تعاملات محدود و سطحی، زوج ایدهآل خود را بیابند.
البته آنچه که بیش از همه در این ساختار خودنمایی میکند، تاکید بر ظاهر، پوششهای جنجالی، گفتوگوهای سطحی و القای هیجانهای لحظهای است؛ یعنی دقیقاً همان فرمولی که در نسخههای خارجی دیدهایم، با این تفاوت که این بار آن فرمول در بستهبندی ایرانی و به زبان فارسی ارائه میشود.
واکنش تند روزنامه فرهیختگان به عشق ابدی
روزنامه اصولگرای فرهیختگان در مطلبی تحلیلی و انتقادی نسبت به برنامه عشق ابدی موضعگیری کرده است. این روزنامه نوشت:
پنج دختر کنار استخر صف کشیدهاند و در هر مرحله، یکی از پنج پسر بهتنهایی وارد صحنه میشود. هنگام ورود، تنها اطلاعات محدودی درباره او اعلام میشود؛ نام، سن، محل زندگی و شغل. کنار این اطلاعات حداقلی، تنها چیزی که در دسترس افراد قرار میگیرد، ظاهر و حس لحظهای اولین برخورد است. دخترها باید در همان لحظه تصمیم بگیرند که آیا مایلاند با این پسر زوج شوند یا نه.
به گفته فرهیختگان، مجری برنامه تلاش میکند با استفاده از جملات تحریکآمیز و کلیشهای مانند «انتخاب نکنی، انتخاب میشی!» فضا را بهظاهر هیجانی کند. این در حالی است که در عمل، هیچگونه تعامل واقعی، گفتوگوی عمیق یا بستری برای شناخت متقابل فراهم نمیشود.
فرهیختگان با نگاهی انتقادی، عشق ابدی را نه تنها برنامهای سرگرمکننده ندانست، بلکه آن را بخشی از تهاجم فرهنگی دانست که با هدف تضعیف ارزشهای خانواده ایرانی و قبحزدایی از مفاهیمی همچون پوشش، روابط پیش از ازدواج و سبک زندگی سنتی طراحی شده است.
الگوبرداری از برنامههای غربی با چاشنی ایرانی
محتوای این برنامه در حقیقت تفاوت چندانی با برنامههایی همچون Are You The One یا Bachelor in Paradise ندارد. در تمام این برنامهها، افراد مجرد برای یافتن عشق واقعی یا جایزه نقدی به رقابت میپردازند؛ رقابتی که نهتنها به شناخت عمیق منجر نمیشود بلکه روابط انسانی را به سطحیترین شکل ممکن تقلیل میدهد.
پرستو صالحی نیز با تکیه بر همین فرمول، تلاش کرده نسخهای فارسیزبان از این نوع برنامهها ارائه دهد؛ اما آنچه که مخاطب ایرانی میبیند، نه سرگرمی هوشمندانه است و نه تجربهای فرهنگی. بلکه تنها بازتولید ابتذال در بستری به ظاهر بومی است.
نوع انتخابها، نحوه گفتوگو و رفتار شرکتکنندگان بیشتر بر اساس جذابیتهای لحظهای، ظاهری و کلیشهای است تا شناخت واقعی یا کشف درونیات افراد. چنین روندی نه تنها به الگویی سالم برای مخاطب تبدیل نمیشود بلکه او را به سطحیترین شکل از روابط انسانی عادت میدهد.
به جای بازنشر و تحلیل این نوع برنامهها، سری به نمایش خانگی بزنیم
منتقدان داخلی در واکنش به برنامههایی نظیر «عشق ابدی» معمولاً نگاهی همراه با خشم، هشدار و تقبیح دارند؛ اما آیا واقعاً مشکل از پرستو صالحی و برنامه اوست؟ یا ماجرا ریشهای بسیار عمیقتر دارد؟
اگر نگاهی واقعبینانه بیندازیم، خواهیم دید که فضای نمایش خانگی داخلی نیز در سالهای اخیر سرشار از محتواهای بیکیفیت، سطحی، بدون خلاقیت و عمدتاً تقلیدی شده است.
در بسیاری از سریالهای تولید شده در پلتفرمهای داخلی، نه تنها دغدغهای از نظر فیلمنامه و شخصیتپردازی وجود ندارد، بلکه محتواها نیز بیش از آنکه به فرهنگ ایرانی نزدیک باشند، تنها تلاشی ناشیانه برای شبیه شدن به سریالهای خارجی، اما بدون آن کیفیت یا جسارت لازم هستند.
اگر قرار است از «ابتذال فرهنگی» انتقاد کنیم، باید به همین سریالهای نمایش خانگی هم بپردازیم که با وجود تایید رسمی و حمایت مالی داخلی، چیزی جز نسخههای ضعیف، کشدار و فاقد محتوا نیستند.
در بسیاری از این سریالها، گفتوگوها کلیشهای، روابط انسانی غیرمنطقی و فضای داستانی دور از واقعیت جامعه ایرانی است. حتی بعضی از آثار پرهزینه نیز نه تنها نتوانستهاند مخاطب را با خود همراه کنند بلکه باعث دلزدگی عمومی از سریالسازی داخلی شدهاند.
پس شاید به جای تمرکز و تحلیل افراطی بر برنامههایی مانند عشق ابدی، بهتر باشد ابتدا نگاهی نقادانه به تولیدات داخلی داشته باشیم؛ تولیداتی که با وجود مجوز رسمی، نه فرهنگ را رشد و نه هویت ایرانی را بازتاب میدهند و نه سرگرمی سالم ارائه میکنند.
جمعبندی: فقط یک دشمن فرضی؟
برنامه «عشق ابدی» در بهترین حالت تقلیدی است از برنامههای سرگرمی غربی که تلاش دارد در بستهبندی ایرانی عرضه شود. این برنامه، نه ابتکار جدیدی دارد و نه محتوای متفاوتی ارائه میدهد؛ اما مسئله مهمتر این است که این برنامه آینهای از عطش مخاطب ایرانی برای محتوای جذاب، هیجانی و متفاوت است؛ عطشی که سالهاست توسط تولیدکنندگان داخلی نادیده گرفته شده است.
از سوی دیگر، تمرکز صرف بر دشمنسازی از چهرههایی مانند پرستو صالحی، نمیتواند پاسخ مناسبی برای معضلات فرهنگی باشد. آنچه ما نیاز داریم، نه صرفاً مرزبندی با بیرون، بلکه اصلاح جدی درونی است؛ چه در نظام فرهنگی، چه در نظام رسانهای و چه در فضای تولید محتوای داخلی.
اگر خواهان فرهنگسازی سالم هستیم، باید دست از توجیه، دشمنسازی و تمرکز بر ابزارهای خارجی برداریم و به جای آن، تولید داخلی را تقویت کنیم؛ تولیدی که مخاطب را جدی بگیرد، نه تحقیر کند.
source