همانگونه که میدانید قرار بود امسال از GTA 6 رونمایی شود تا به فقدان دوازده ساله این سری پایان ببخشد. بنابر اخبار و شایعات اینگونه مینمود که در ماه می میلادی، راکستار از تریلر و یا دادههای تازه درباره این بازی رونمایی خواهد کرد. هرچند که در پایان اینگونه نشده و بازی تا سال ۲۰۲۶ تاخیر خورد. پیش از این نوشتار، در نوشتهای به نام «تاریخچه سری GTA، قسمت اول: از اسکاتلند تا آمریکا» به چگونگی پدیدآمدن ایده ساخت این بازی، روند پایهگذاری استودیوهای DMA و Rockstar North و همچنین به جریان توسعه و گسترش نسخه نخست تا Vice City پرداخته شد. بنابراین پیشنهاد میگردد اگر بخش نخست این نوشتار را خوانش نکردهاید، به آن سری بزنید. شایسته است پیش از آغاز به رخدادی بپردازیم که پس از چهارمین عنوان اصلی سری، جنجال بسیاری به پا کرده و T2 را درگیر شکایت و پیگیریهای قانونی نمود.
GTA در آلاباما

تابستان سال ۲۰۰۳ پسری هجدهساله به نام Devin Moore در آلاباما به دلیل دزدی ماشین دستگیر شد. زمانی که او را به اداره پلیس میبردند، با ربودن تفنگ افسر پلیس، سه نفر را کشته و با ماشین پلیس فرار کرد. پس از دستگیری دوباره، او گفت:«زندگی یه بازی ویدیویی است، مردم گاهی باید بمیرند!» این رخداد به زودی در سراسر رسانهها بازتاب یافته و گفتمان و پویشهای فراوانی نیز درباره خشونت نهفته در بازیها به راه افتاد. این پرونده و رخدادهای پس از آن، مایه پدیدآمدن پروندهای قضایی درباره اثربخشی ویدیو گیم بر بروز رفتارهای پرخاشگرایانه شد. GTA نیز در ردیف نخست پرچمداران خشونت قرار گرفت. قاضی پرونده اما این را نپذیرفت که بازیهای رایانهای زمینه را برای پیدایش چنین انگیزههایی فراهم میکنند. کنشگران اجتماعی اما همچنان بر این پرسمان پافشاری کرده و T2 را در گزند نکوهش و بازخواست نگاه داشتند. پاسخ Rockstar به این جریان اما ساخت بازی Manhunt بود!
GTA San Andreas

Manhunt تنها پروژه در دست ساخت Rockstar North آن روزها نبود. دو نویسنده شرکت یعنی دن هوزر و جیمز دارل، ایدهپردازی GTA تازه را آغاز کرده و بر آن شدند تا سومین نسخه سهبعدی سری، در San Andreas باشد. با تکیه بر پیشرفتهای طراحی پیرامون و محیطهای شهری در نسخه Vice City، راکستار میدانست که در این زمینه دشواری نخواهد داشت. تنها چالش پیش رو، پیادهسازی درست و تیزبینانه اتمسفر و فرهنگ شهری برگرفته از موسیقی رپ در سالهای آغازین دهه نود میلادی بود. از آنجایی که تیم اسکاتلندی با این فرهنگ آشنایی نداشت، راکستار یک تهیهکننده و سازنده رپ به نام Mark Jordan که با لقب DJ Pooh شناخته میشود را به کار گرفت. نامبرده در روند نویسندگی و مشاوره به گروه کمک میکرد.
همه تیم سازنده در راستای طراحی و ساخت هرچه بهتر نقشه و محیط بازی، به کالیفرنیا رفتند. بررسی و نگاه میدانی گروه در کنار سر زدن به برخی از خطرناکترین خیابانها و محلههای شهر دیدی همهگیر و چندجانبه به ایشان داد. راکستار سپس این بررسی و طراحیها را با دفتر نیویورک همسانسازی کرده تا از احتمال هرگونه اشتباه بکاهد. پس از آن تیم سازنده، روند ساخت بزرگترین و جاهپرستانهترین نقشه سری تا آن روز را آغاز کرد.
نقشه بازی در برگیرنده سه کلانشهر بزرگ آمریکا با بناها و معماریهای دگرگون از هم بود. چنین محیط بزرگی در کنار هزاران ساختمان، NPC و ماشینهای در حال آمد و شد بازی را بیش از اندازه سنگین و مایه لودینگهای طولانی و پی در پی میشد. راکستار برای چیرگی بر این مشکل یک راهحل درخشان رو کرد. به جای اینکه همه ساختمانها، NPCها و ماشینهایی که در فاصله دور از شخصیت بازی قرار داشتند با کیفیت اصلی خود رندر شوند، با کیفیتی پایینتر این کار انجام میپذیرفت. رندر با کیفیت اصلی تنها زمانی انجام میشد که بازیکن در فاصلهای نزدیک از اشیا قرار میگرفت. چنین راهکاری به سازندگان اجازه داد تا جهان گسترده San Andreas را با سه شهر بسازند.
سرانجام در سال ۲۰۰۴، راکستار بازی را برای PS2 و پس از یکسال برای PC و Xbox ارائه کرد. بهبود و گسترش سیستم نورپردازی، افزودهشدن برخی واکنشهای کوچک محیطی و همچنین چند المان مخفیکاری از Manhunt همچون پنهانشدن در سایهها از مهمترین پیشرفتهای بازی به شمار میرفت.

داستان بازی در شهر Los Santos و در سال ۱۹۹۲ آغاز میشود. شهر بازی با الهام از شهر Los Angelos ساخته شده بود. Carl Johnson پس از پنج سال دوری از شهر و خانواده بازمیگردد. او برگشته تا در خاکسپاری مادرش که به تازگی در تیراندازی کشته شده شرکت کند. کارل به زودی درمییابد که وضعیت بسیار بد شده و گروههای رقیب درحال نابودی ایشان هستند. CJ باید با همکاری دوستان خود بر گنگهای دیگر، سیستم پلیس فاسد و از همه مهمتر خیانتکاران پیروز شود. روند داستانی بازی به گونهای پیش میرود که CJ با شخصیتها و گروههای مافیایی بسیاری دیدار و همکاری میکند.
رویدادهای داستانی در هر سه شهر بازی رخ خواهند داد و راکستار از این نظر، به خوبی از محیط بهره برده است. GTA SA با روایت داستانی پر از تنش، جنگهای محلهای و خیانت دوستان دیرینه در کنار شخصیتهای به یادماندنی همچون فرانک تنپنی و بیگ اسموک، توانست به یکی از خاطرهانگیزترین بازیهای این سری بدل شود. پلاتهای داستانی خوب و به دور از کلیشه نیز در بهبود تجربه کلی و داستان بازی نقشی پررنگ دارد. راکستار گیم پلی SA را بسیار بهبود بخشیده و دستی به روی گان پلی و رانندگی بازی کشیده بود. بخشبندی بخشهای شهر و سپردن آن به دست گنگهای گوناگون و جنگهای میان گنگی، یکی از المانهای جذابیت این نسخه به شمار میرود.
گستردگی مراحل این نسخه در کنار گوناگونی ماموریتها نیز به خوبی در جهان گسترده بازی نشسته و ساعتها بازیکن را سرگرم میکرد. افزودهشدن مینی گیمهای فراوان، قابلیت شخصیسازی و گستردگی تنوع گونههای وسایل نقلیه و انواع هلیکوپترها و هواپیماها المانهای سرگرمی بازی را دو چندان کرده بود. این بازی توانست دو میلیون کپی در روز نخست بفروشد و همچنین به پرفروشترین عنوان تاریخ کنسول PS2 بدل شود. ماجرای Hot Coffee این بازی چنان جنجالی به پا کرد که هیلاری کلینتون و بسیاری از سیاستمدارن به آن واکنش نشان داده و راکستار را به دادگاه کشاندند.
GTA IV

سال ۲۰۰۴ شرکت EA استودیوی Criterion Games به همراه کپیرایت انجین Render Ware را به دست آورد. این رویداد تاثیر بسیاری بر جهان گیم گذاشت. بیشتر بازیهای PS2 با این موتور ساخته میشدند. همچنین برخی استودیوها ناچار شدند پروژههای خود را کنار بگذارند؛ برای نمونه Illusion Softworks پروژه ساخت Mafia 2 را از اول آغاز کرد. بنابراین پس از نسخه SA، راکستار دست به ساخت موتوری تازه و نیرومند زد. Angel Studio یکی از بازیسازانی بود که در شهر سن دیگو فعالیت میکرد. در آغاز دهه ۲۰۰۰، این شرکت با راکستار همکاری کرده و بازی Midnight Club را ساخت. آنها از موتوری به نام Angel Engine بهره میبردند.
پس از پیروزیهای بازیهای این استودیو، T2 آن را خریده و به Rockstar San Diego تغییر نام داد. در سال ۲۰۰۴ این شرکت با گردآوری گروهی برنامهنویس، برآن شد تا Angel Engine را برای نسل آینده طراحی کند. راکستار میخواست این موتور در زمینه نورپردازی، فیزیک و رندرینگ بسیار پیشرفته باشد؛ بنابراین نامش را Rocksta Advanced Game Engine نهادند. موتور R.A.G.E نخستین بار در بازی تنیس راکستار به کار گرفته شد تا ایرادهای آن برطرف شود. پس از تستهای اولیه، Rockstar North پروژه جدید خود را با نام GTA IV بر پایه این موتور آغاز کرد.
استودیو میخواست ریشه و هسته نسخههای پیشین را نگاه داشته و بهبود بخشد. آنها همچنین با تکیه بر قدرت موتور بازیسازی خود، میتوانستند استانداردهای نسل جدید را رعایت کرده و با پیادهسازی جزئیات فراوان، انتظارات گیمرها را برآورده سازد. به همین دلیل سازندگان یکبار دیگر شهر Liberty City را برگزیده تا با طراحی تیزبینانه و سرشار از زندگی آن، توانایی خود را به رخ بکشند. همچون روال همیشگی، راکستار تیمی به نیویورک فرستاد تا با کاوش و نگاههای میدانی دادهها و اطلاعات دقیقی به دست آورند. این تیم با گردآوری هزاران عکس در کنار فیلمبرداری از الگوی ترافیک شهر، کار خود را آغاز کرد.
پس از بازگشت، گروههای ویژهای به وجود آمد تا به صورت اختصاصی، هر بخش نقشه را طراحی کنند. تلاش تیم توسعه در راستای طراحی هر چه دقیقتر ساختمانها، فیزیک کاراکترها و چگونگی راه رفتن در ایشان به خوبی بار نشست. با بهرهبردن از قدرت انجین RAGE، محیط با جزئیات بیشتری طراحی شده و زبان بدن شخصیتها بیانگر احساسات ایشان بود. طراحان شخصیتهای بازی با بهرهگیری تکنیکهای نوین توانستند چهره زندهای از ایشان به تصویر بکشند. راکستار همچنین بر روی سیستم مبارزات 3D بازی زمان و هزینه بسیار صرف کرد چرا که باور داشت سیستم نسخههای پیشین پاسخگوی نسل جدید نخواهد بود. در همین راستا این نسخه با بهبود چشمگیر فیزیک تفنگها، چگونگی واکنش NPCها به برخورد گلوله و همچنین افزوده شدن سیستم کاورگیری با الهام از Gears of War همراه شد.
از سویی دیگر تیم نویسندگی به سرپرستی دن هوزر، میخواست با ساختارشکنی در روند داستانگویی سری GTA چهارمین نسخه را در این زمینه متمایز سازد. تیم نویسندگی بر آن شدند تا بار درام داستان را بیشتر کرده تا احساسات و اندیشه مخاطب را بیش از پیش درگیر کنند. همانگونه که میدانید برادران هوزر شیفته سینما هستند بنابراین حالا که زمینه سختافزاری فراهم آمده بود، دن هوزر تصمیم گرفت یک داستان سینمایی همهجانبه بنویسد. سرانجام و پس از سه سال توسعه، GTA IV در سال ۲۰۰۸ برای کنسولهای نسل هفتمی و رایانههای شخصی به بازار آمد.

داستان بازی، قصه سربازی را روایت میکند که پس از جنگ داخلی و به دعوت پسر عمویش به آمریکا میرود. از همان آغاز ورود به Liberty City، نیکو درمییابد که رومن درباره رویای آمریکایی به او دروغ گفته است. نیکو در جهت پاسبانی از پسر عموی خود، در طی یکسری رخدادهای زنجیروار با مافیای روس آشنا میشود. او همچنین در طول روند داستان با مافیای ایتالیایی نیز همکاری میکند. نیکو به صورت پلهکانی با اعضای گوناگون شبکههای تبهکاری آشنا گشته و در این میان، برای دولت نیز برخی کارها را انجام میدهد.
داستان بازی به لطف پلاتهای شگفتانگیز، شخصیتهای به یادماندنی و نویسندگی درخور ستایش بهترین در میان سری GTA است. در این میان آشکار شدن انگیزههای اصلی نیکو از آمدن به آمریکا، به شخصیت اصلی بازی و کارهای او جهت و معنا میبخشد و مخاطب را به خوبی با او آشنا میکند. میتوان گفت که داستان این نسخه، در سنجش با دیگر عناوین سری بزرگسالانهتر است.
راکستار به خوبی از پس طراحی محیط شهری بازی برآمده و توانسته در سراسر Liberty City، زندگی را جاری سازد. گستردگی و تعداد بالای NPCهایی که هر کدام به کاری سرگرماند در کنار واکنشهای ایشان به محرکهای بیرونی، غوطهوری را دو چندان میکند. فیزیک بازی به گونهای باورنکردنی پیشرفت کرده بود؛ به گونهای که حتی استانداردهای امروزی نیز با آن هماهنگ هستند. تخریبپذیری محیط، واکنش NPCها به گلوله در کنار گان پلی باورنکردنی این بازی را از دیگر عناوین جهانباز آن روزگار جدا میساخت.
هوش مصنوعی پیادهشده در IV یکی دیگر از نشانههای سنگ تمام گذاشتن سازندگان برای این نسخه میباشد. مینی گیمهای گوناگونی در سراسر نقشه جای گرفتهاند که هر کدام از شخصیتهای بازی، به یکی از این سرگرمیها علاقهمند بوده و گذران زمان با ایشان به بهبود سطح رابطه میانجامد. کم شدن میزان شخصیسازی و سیستم رانندگی بسیار سخت از مهمترین ایرادهای بازی به شمار میروند. خوب است بدانید که این بازی دارای نسخه آنلاین در حالتهای گوناگونی بود که بازیکنان میتوانستند با هم به بازی بپردازند. GTA IV را باید گامی بزرگ و رو به جلو برای شرکت راکستار دانست؛ چرا که بازیهای آینده این شرکت همگی به نوعی وامدار آن هستند. پیشنهاد میگردد نوشتار «چرا GTA IV بهترین ساخته راکستار است؟» را مورد خوانش قرار دهید.
GTA V

ایده ساخت هفتمین نسخه اصلی سری، پس از پایان ساخت IV وجود داشت. تیم نویسندگی راکستار به خوبی از پتانسیل و اهمیت روابط میان کاراکترهای سری GTA آگاه شده بود. سم هوزر میخواست داستان سه پروتاگونیست را روایت کند که سرنوشت ایشان به یکدیگر گره میخورد. او هر کدام از این شخصیتها را بر پایه ذهنیت مخاطبین سری ساخته و پرداخت. مایکل نماد بازیکنان حرفهای، ترور نماد مخاطبینی است که در بازی آشوب به راه میاندازند و فرانکلین بیانگر آن دسته بازیکنانی است که آرام آرام خود را به قلههای جرم و جنایت میرسانند. راکستار میخواست V در سنجش با برادر بزرگتر خود، سرگرمکنندهتر باشد؛ از اینرو و در جهت افزودهشدن گونههای مختلف هواپیما، شهر Los Santos برای روایت این نسخه برگزیده شد. بنابر رسم همیشگی، Rockstar North تیمی به لس آنجلس فرستاد. با بازگشت گروه، کار طراحی شهر برپایه عکسها، فیلمها و بازدیدهای انجامگرفته آغاز شد.
توسعهدهندگان میخواستند برخلاف آنچه در San Andreas انجام داده بودند، بیشتر روی محیط شهری تمرکز کرده و انرژی بگذارند. این بدان معنا بود که سطح جزئیات و پیروی آن سنگینی بازی قرار است بیش از اندازه باشد. تیم سازنده اما به لطف پیشینه و تجربهای که از کار با موتور RAGE اندوخته بود، توانست با گرافیکی فراتر از استانداردهای آن روزگار سراسر جهان گسترده بازی را برای PS3 و Xbox 360 بسازد. راکستار همچنین با بهرهبردن از المانهای Max Payne 3 و Red Dead Redemption 1 توانست سیستم کاورگیری و گان پلی بازی را بهبود ببخشد.
ارتباط و پیوستگی سه کاراکتر در طول مراحل داستانی، راکستار را خشنود نکرد؛ از اینرو امکان تغییر و سوییچ شخصیتها در طول مراحل و حتی خارج از مراحل فراهم آمد. رخ دادن رویدادهای گوناگون هنگام سوییچ شخصیت، این باور را به وجود میآورد که هر کدام از آنها در حال تجربه یک زندگی ساختگی نزدیک به واقعیت است. هایپ بسیار زیادی پیرامون این نسخه وجود داشت و با هر عکس و یا خبری، راکستار به ترند نخست اینترنت بدل میگشت. سرانجام و پس از سه سال توسعه، GTA V در سال ۲۰۱۳ برای کنسولهای نسل هفتمی عرضه شد.

داستان بازی در شهر Los Santos جریان دارد. مایکل پس از دزدی از یک بانک، مرگ خود را صحنهسازی میکند تا بتواند ادامه زندگیاش را در آرامش بگذراند. پس از چند سال، دوست و همکار دیرینهاش ترور در مییابد که مایکل زنده است. در این میان و طی یکسری رویدادهای کم و بیش اتفاقی، سرنوشت این دو یار دیرین و تبهکاری خردهپا به نام فرانکلین به یکدیگر گره میخورد. هر شخصیت، داستان، توانایی و چالشهای ویژه خود را داشته که در طول داستان به آنها پرداخته میشود. بازیکردن در زمین دولت و نبرد با دیگر تبهکاران شهر نیز همچون نسخه پیشین در این بازی نیز گنجانده شده است.
گوناگونی مراحل بازی در کنار اجازه به بازیکن درباره چگونه به پایان رساندن ماموریت، خط داستانی و مراحل آن را تازه نگاه میدارد. نمود سینما و اثرپذیری این نسخه از این مدیوم در سنجش با دیگر عناوین سری بسیار بیشتر است. در زمینه نقشه، GTA V بزرگترین محیط را برای بازیکنان سری فراهم میآورد. وجود بخش شهری در کنار جنگلها و بیابان، به برانگیختهکردن حس گشتگذار و کاوش در نقشه کمک شایانی میکند. مینی گیم و فعالیتهایی همچون گلف، سینما، تور گردشگری در شهر و… نیز در نقشه گسترده بازی وجود دارد تا هرچه بیشتر مخاطب را سرگرم کند.
سیستم شخصیسازی و خرید ملک نیز در این بازی گنجانده شد. این نسخه به شکلی آشکار در زمینه داستان، شخصیتپردازی، هوش مصنوعی و فیزیک در سنجش با IV در ردهای پایینتر قرار میگیرد اما به لطف تزریق المانهای آرکید، وجود عناصر جهانباز بهتر در کنار پشتیبانی همهجانبه راکستار از بخش آنلاین، GTA V به پرفروشترین نسخه تاریخ سری GTA بدل شده است.
با توجه به تاخیر بازی GTA VI و عرضهشدن آن در سال ۲۰۲۶، دستکم تا سال آینده نخواهیم توانست نسخهای جدید از سری را به تجربه بنشینیم. بنابر بیانیه راکستار، واپسین GTA در خرداد ۱۴۰۵ عرضه میگردد.
source