در ادیان ابراهیمی همواره نامِ مهدی موعود به چشم می‌خورد. فردی که قرار است روزی بازگشته و جهان را نجات دهد. این فرهنگ منجی‌گری و موعود گرایی تاثیر بسیاری در هنر به خصوص سینما داشته است. فصل سوم سریال The Wheel of Time بیشتر از دو فصل دیگرش درباره این موضوع است و سعی بر آن داشته تا بُعد منجی‌گری کاراکتر رند را بسازد. سوال در این است، آیا سریال The Wheel of Time موفق به انجام این کار شده و فصل خوبی را تحویل مخاطب داده است؟

نقد فصل سوم سریال The Wheel of Time | فصلی که می‌توانست نجات ‌دهنده باشد - گیمفا

فصل سوم پس از اتفاقات فصل دوم ادامه می‌یابد، جایی که مویرین دامودرد (با بازی رزاموند پایک) و همراهانش، از جمله رند الثور (جاشا استرادوسکی)، پرین آیبارا (مارکوس رادرفورد)، اگویین الوره (مادلین مدن)، ناینیو المرا (زوئی رابینز) و مت کاتون، در مواجهه با تهدید فزاینده دارک وان (تاریکی) و نیروهای شیطانی قرار دارند. رند، که به عنوان دراگون ریبورن (تناسخ اژدها) شناخته شده، باید با قدرت‌های رو به ‌رشد خود کنار بیاید، در حالی که گروه با چالش‌های جدیدی روبه‌رو می‌شود. این فصل بر مبارزه میان نور و تاریکی، رشد شخصیتی کاراکترها و پیچش‌های داستانی تمرکز دارد. رند، که اکنون هویت خود به عنوان دراگون ریبورن را پذیرفته، با کنترل قدرت عظیم و خطرناک خود، یعنی نیروی واحد (One Power)، دست ‌و پنجه نرم می‌کند. او در این فصل سفری پُر مخاطره را آغاز می‌کند تا سرنوشت خود را درک کند و از تبدیل شدن به ابزاری برای تاریکی جلوگیری کند. روابط او با مویرین و دیگر شخصیت‌ها به ‌ویژه اگویین و لنفیر، عمیق‌تر شده و با تنش‌هایی همراه است. در همین حین او وظیفه دارد تا ارتشی از سربازان نور را دور خود جمع کرده و به جنگ تاریکی برود. او باید به همگان ثابت کند که دراگون ریبورن است.

همان‌طور که در خلاصه داستان خواندید، فصل سوم چرخ زمان به راستی جذاب و از بابت پلات نوید لحظات مهمی را می‌دهد. اما به نظر شخصی من برخلاف متن، در قالب تصویر ما با فصلی بسیار ضعیف، خسته کننده و بد طرف هستیم که به جز دو سه قسمت جذاب، عملا هیچ چیز دیگری ندارد. با اینکه اپیزود اول با هیجان خوبی آغاز شده و مخاطب را درگیر می‌کند، در ادامه اما این ریتم خوب ادامه نیافته و مخاطب تا دو قسمت پایانی تنها شاهد صحنه‌هایی تکراری، نه چندان جذاب و پراکنده است که انسجام داستانی را بهم زده است.

نقد فصل سوم سریال The Wheel of Time | فصلی که می‌توانست نجات ‌دهنده باشد - گیمفا

در نقد دو فصل قبلی مفصل به سریال The Wheel of Time پرداخته و درباره فُرم و جهان آن نوشتم. در این نقد نمی‌خواهم درباره فُرم به خصوص سبک فانتزی آن بنویسم. پس اگر نقد مربوطه را مطالعه نکرده‌اید، پیشنهاد می‌کنم نخست آن را خوانده و سپس به سراغ نقد فصل سوم The Wheel of Time بیایید.

فصل سوم، برخلاف دو فصل قبلی لحظات حماسی ندارد و اگر دارد به کیفیت دو فصل قبلی نیست. مهم‌ترین ایراد این فصل که بسیار به چشم آمد، ضعف در تیم بازیگری به خصوص بازیگران جوان است. به جرئت می‌توان ادعا کرد که بازیگران The Wheel of Time در حد تائتر خیابانی هستند و به هیچ وجه موفق به خلق لحظات دراماتیک نمی‌شوند. تنها بازیگر خوبِ این سریال خانم رزمند پایک بود که او هم در فصل سوم بازی خوبی را از خود ارائه نداد. در ترکیب با این تیم بازیگری ضعیف، کاراکترهای جدیدی به سریال اضافه شده‌اند که از بابت معیارهای سینمایی در پایین‌ترین حد خود هستند. در فصل سوم کاراکترهایی به اثر اضافه شد که نویسندگان موفق به گسترش آن‌ها نشدند. از سوی دیگر هیچ استفاده خوبی از این کاراکترها نشده و آن‌ها همراه سریال به این ور آن ور کشیده می‌شوند و به وزنه سنگینِ اثر تبدیل می‌شوند. دو مبارز آییل که همراه پرین به توریور (دو رودخانه) آمدند، نمونه خوبی برای مثال زدن است. دو کاراکتر بسیار ضعیف که اصلا ساخته نشدند و تا پایان هر صحنه‌ای که به خود اختصاص دادند چیزی جز اتلاف وقت نبود. کاراکتر بعدی که در ضعف سریال نقش مهمی را ایفا کرد، خانم شهره آغداشلو در نقش ایلایدا است. پیش زمینه شخصیت او ساخته نمی‌شود. ناگهان به درون اثر پرتاب شده و ادعای قدرت دارد. ضعف بازیگری خانم شهره هم باعث شده تا ما با کاراکتری بسیار غریبه مواجه شویم که هیچ همذات‌پنداری را با او نداریم. او هر چقدر که تلاش می‌کند پیچدگی سیاسی در برج سفید را به نمایش بگذارد، پشت سر هم شکست می‌خورد و درنهایت به پیشبرد داستان هیچ کمکی نمی‌کند.

نقد فصل سوم سریال The Wheel of Time | فصلی که می‌توانست نجات ‌دهنده باشد - گیمفا

همان‌طور که در ابتدای مقاله نوشتم، ما در سریال چرخ زمان با مسئله موعودگرایی و منجی‌گری روبرو هستیم. رند ادعای تناسخ اژدها را دارد که بعد از مدت‌ها بازگشته تا همان منجی بشر باشد. هزاران سال است که این منجی‌گری وارد فرهنگ‌های مختلف شده و ما نیز در آثار گوناگونی با این مورد روبرو شده‌ایم. نسبت به تجربیات ما از این نوع آثار و از سوی دیگر زندگی در چنین فرهنگی، من را به این نتیجه رساند که The Wheel of Time ضعیف‌ترین اثر در ساختِ منجی عالم است. همین چند سال پیش بود که فیلم Dune ساخته شد و از بابت خلقِ یک کارکتر موعودی، عملکری به مراتب بهتر از چرخ زمان را به نمایش گذاشت. در سریال چرخ زمان رند که همان منجی عالم است، شخصیتی بسیار ابتدایی دارد و بازیگرِ مربوطه هم هیچ تلاشی برای رفعِ این ایرادات نکرده است. شخصیت منجی ساخته نشده و آن حسِ حماسی و اسطوره‌ای در مخاطب شکل نمی‌گیرد. نکته جالب توجه هم در این است که فصل سوم به بُعد منجی‌گری او اهمیت بسیاری داده و عمده سکانس‌ها درباره اوست. اما اگر از پنجره سینما به این موضوع نگاه کنیم، با لحظاتی بسیار خسته‌کننده و طولانی مواجه خواهیم شد. با اینکه در متن و کتاب این روایت‌ها جذاب و گیراست؛ در قالب تصویر و به دلیل پراکندگی بیش از حد، لحظاتی صرفا معنوی و جادویی خلق شده است که آن‌ها هم تعریفی ندارند.

نقد فصل سوم سریال The Wheel of Time | فصلی که می‌توانست نجات ‌دهنده باشد - گیمفا

در دو فصل ابتدایی The Wheel of Time ما با سفری حماسی، ماجراجویانه و مهم طرف هستیم که شخصیتِ هر فردی در آن شکل می‌گیرد. سکانس‌های جادویی جذاب و نبردهای حماسی از ویژگی‌هایی است که به شخصه بنده را جذب این سریال کرد. در فصل سوم اما خبری از این موارد نیست. تنها یک نبرد در جریان است که آن هم اصلا حماسی و هیجانی نیست. صحنه‌های جادویی تکراری شده‌اند و کیفیت تکنیکی فیلم بسیار پایین آمده. فیلمنامه پاره پاره شده و روایتِ همزمان چند داستان باعث شده تا به هیچ یک از این قصه‌ها پرداخت خوبی نشود. کاراکترها هرکدام مسیری را در پیش گرفته‌اند که مخاطب همراه آن‌ها نمی‌شود. از سوی دیگر صحنه‌های اضافه و شخصیت‌های ضعیف، بی‌دلیل فضای سریال را پُر کرده‌اند و اگر این صحنه‌ها را حذف کنیم به جز در دو قسمت، سریال به درد نمی‌خورد. به نظر شخصی من می‌شد این فصل را تنها در دو قسمت خلاصه کرده و کیفیت را چنین پایین نیاورد.

در پایان چنین می‌شود گفت که فصل سوم سریال The Wheel of Time نسبت به دو فصل قبلی بسیار ضعیف و بی‌کیفیت است. کاراکترهای تازه و ضعیف، تیم بازیگری بد و داستان پراکنده باعث شده تا فصل سوم این سریال یک اثر خسته‌کننده و طولانی به نظر برسد. در این فصل برخی قسمت‌ها، به‌ ویژه در نیمه اول فصل، با سرعت کند پیش می‌روند و تمرکز بیش‌ازحد روی دیالوگ‌ها یا داستان‌های فرعی باعث می‌شود که بینندگان احساس کش‌دار بودن داستان کنند. این موضوع برای مخاطبانی که به دنبال اکشن مداوم هستند، ممکن است آزاردهنده باشد. از سوی دیگر در برخی صحنه‌ها، دیالوگ‌ها بیش ‌از حد شعاری یا کلیشه‌ای هستند و نمی‌توانند عمق احساسی مورد انتظار را منتقل کنند. این مشکل به ‌ویژه در لحظات دراماتیک مشهود است و به فصل سوم صدمه جدی وارد می‌کند. فصلی که از لحاظ خط داستانی بسیار مهم بود و می‌توانست برای اتفاقات بزرگ پایه ریزی کند. تنها امید بر این است که در فصل بعدی با نظارت خوب بتوان نبرد پایانی را شاهکارانه ساخته و لحظات جذاب سریال را به هیچ و پوچ نکشاند.

نمره نویسنده به فصل سوم این سریال: ۵ از ۱۰

JimmySam

source

توسط siahnet.ir