در سال‌های اخیر شاهد عرضه‌ی بازی های سینمایی زیادی بوده‌ایم. اینجا، به ۱۰ بازی سینماتیک قابل رقابت با فیلم‌های سینمایی اشاره کرده‌ایم.
با پیشرفت تکنولوژی، هر سال شاهد این هستیم که بیش از سال قبل بازی‌ها به سمت سینمایی شدن پیش می‌روند. استفاده از تکنیک‌های نورپردازی و فیلم‌برداری سینما، روایت هوشمندانه و درگیرکننده، انتخاب موسیقی دقیق‌تر و شخصیت‌هایی که خیلی عمیق‌تر از یک کاراکتر بزن‌بهادر و فراموش‌شدنی‌اند، همگی کمک کرده‌اند تا صنعت بازی‌های ویدیویی دیگر آن چیزی نباشد که بیست، سی سال پیش مردم آن را می‌شناختند. در حالی که در سال‌های اخیر، منتقدین سینما بارها نارضایتی خود را از فیلم‌های مدرن و پوچی محتوای بسیاری از آن‌ها بیان کرده‌اند، دنیای بازی‌های ویدیویی در ۱۰ سال اخیر گذشته پر بوده از بازی‌هایی که سناریوهایی بسیار غنی‌تر از این فیلم‌ها داشته‌اند. سناریوهایی که نه تنها توانسته‌اند تکان‌دهنده و احساسی باشند، بلکه میلیون‌ها دلار روانه‌ی جیب سازندگان کرده‌اند.
در این مقاله به ده تا از بهترین نمونه‌های بازی سینمایی پرداخته‌ایم. بازی‌هایی که نام اکثرشان برایتان آشنا خواهد بود و بارها در مورد کیفیت آن‌ها شنیده‌اید. اما دیدن این همه نام بزرگ در کنار یکدیگر خالی از لطف نیست. اینجا، در مورد جلوه‌های بصری، موسیقی و روایت این بازی‌ها به شکل مجزا صحبت کرده‌ایم. پس اگر باز هم کسی بود که اعتقاد داشت بازی‌ها نمی‌توانند به اندازه‌ی فیلم‌های سینمایی تکان‌دهنده و هنرمندانه باشند، بازی‌های این مقاله را به آن‌ها پیشنهاد کنید تا دیگر از این حرف‌ها نزنند!
توجه: بازی‌های لیست بدون ترتیب و رده‌بندی در لیست آمده‌اند.
The Last of Us: Part II

در دنیایی پر از زخم‌ها و نابرابری‌ها، The Last of Us Part II بیش از یک بازی ویدیویی ظاهر می‌شود؛ این بازی یک تجربه انسانی است که با روایت سینمایی و شخصیت‌پردازی عمیق خود همواره در یادها خواهد ماند. هر لحظه از بازی با کات‌سین‌هایی پر از احساسات همراه است که شما را میان عشق، نفرت، و انتقام غرق می‌کند. دیالوگ‌های شخصیت‌ها و واکنش‌های آن‌ها به موقعیت‌ها با دقت طراحی شده‌اند و در انسانی‌ترین حالت ممکن‌اند.
بازی از منظر بصری نیز یک شاهکار است. نورپردازی پویا و جزئیات محیطی که در جنگل‌ها، برف‌های سنگین، و خرابه‌های شهری می‌بینید، گویی مستقیماً از یک فیلم برنده اسکار الهام گرفته شده‌اند. چهره‌های شخصیت‌ها با کیفیتی بی‌نظیر طراحی شده‌اند و احساسات پیچیده آن‌ها را بدون نقص به تصویر می‌کشند. در صحنه‌هایی که گفت‌وگو یا رویارویی رخ می‌دهد، شما به معنای واقعی کلمه، هر نفس و نگاه را حس می‌کنید.
موسیقی متن ساخته گوستاوو سانتائولالا به این تجربه سینماتیک وزن بیشتری می‌بخشد. همراه با داستانی که از محدودیت‌های اخلاقی عبور می‌کند و شما را وادار به تفکر می‌کند، The Last of Us Part II نه تنها یک بازی، بلکه یک روایت هنری است که فیلم‌های برجسته را به چالش می‌کشد.
Red Dead Redemption 2

وقتی از بازی‌های سینمایی صحبت می‌کنیم، Red Dead Redemption 2 یکی از بهترین نمونه‌هاست که با دقت بی‌نظیر خود در روایت داستان و طراحی محیط، یک اثر جاودانه محسوب می‌شود. از همان لحظه‌ای که با آرتور مورگان آشنا می‌شوید، می‌فهمید که با یک داستان پیچیده، شخصیت‌محور و شگفت‌آور روبه‌رو هستید. تعاملات میان اعضای گروه ون در لیند با چنان دقتی نوشته و اجرا شده‌اند که حس تماشای یک درام سینمایی را به شما القا می‌کنند.
گرافیک خیره‌کننده بازی به‌گونه‌ای است که هر منظره، هر طلوع خورشید، و هر دره مه‌آلود، شما را در خود غرق می‌کند. تکنولوژی موشن کپچر در طراحی شخصیت‌ها و انیمیشن‌های طبیعی آن‌ها، مرزی میان بازی و واقعیت باقی نمی‌گذارد. حتی ساده‌ترین لحظات بازی، مانند برپایی کمپ یا سوارکاری در طبیعت، حس واقعی بودن را به شما منتقل می‌کند.
اما شاید آنچه این بازی را به یک اثر سینمایی کامل تبدیل می‌کند، موسیقی متن و لحظات احساسی است که به‌طور دقیق زمان‌بندی شده‌اند. در هر برخورد یا تصمیم‌گیری، بازی شما را به فکر وا می‌دارد که آیا واقعاً قهرمان هستید یا صرفاً یک شخصیت دیگر در این دنیای خاکستری.
God of War (2018)

با آغاز یک سفر حماسی میان کریتوس و آترئوس، God of War (2018) به مرزهای جدیدی در روایت سینماتیک دست یافت. دوربین یک‌پارچه بازی، که بدون برش داستان را روایت می‌کند، تجربه‌ای استثنایی را برای گیمرها ایجاد می‌کند. هر صحنه، از لحظات آرام تا مبارزات حماسی، با چنان دقتی کارگردانی شده است که گویی مستقیماً از دل یک فیلم اسطوره‌ای بیرون آمده است.
طراحی هنری بازی شاهکاری بی‌بدیل است. جهان نورس، با الهام از اساطیر اسکاندیناوی، پر از جزئیات زنده است؛ از قله‌های پوشیده از برف تا جنگل‌های افسانه‌ای. حتی در میان نبردهای پرتنش، توجه به جزئیات بصری، از انیمیشن‌های دشمنان گرفته تا جلوه‌های ویژه، شما را مجذوب نگه می‌دارد. این بازی ثابت می‌کند که می‌توان اسطوره‌ها را به شکلی جدید و جذاب بازگو کرد.
موسیقی ساخته بیر مک‌کری، همراه با صدای قدرتمند کریستوفر جاج در نقش کریتوس، حس وزن‌دار و تأثیرگذاری به داستان اضافه می‌کند. لحظات عاطفی میان کریتوس و آترئوس به لطف اجراهای احساسی و واقعی بازیگران، عمق بیشتری به روایت می‌بخشد. این بازی نه تنها یک عنوان سینمایی بلکه یک اثر جاودانه در صنعت گیم است.
Uncharted 4: A Thief’s End

ماجراجویی نیتن دریک در Uncharted 4: A Thief’s End مانند تماشای یک فیلم اکشن ماجراجویانه است که توسط بهترین کارگردانان هالیوود ساخته شده باشد. روایت داستانی بازی با درون‌مایه‌های خانوادگی و شخصی، شما را به دنیای شخصیت‌ها نزدیک می‌کند و در عین حال اکشن‌های هیجان‌انگیز و صحنه‌های سینمایی را در بهترین حالت ممکن ارائه می‌دهد.
یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های این بازی، استفاده از محیط‌های متنوع است؛ از جزایر استوایی تا قلعه‌های متروکه، همه با جزئیاتی خیره‌کننده طراحی شده‌اند. هر کات‌سین مانند تماشای یک بخش از فیلمی پرهزینه است که شما را کاملاً درگیر داستان می‌کند. استفاده از تکنیک‌های موشن کپچر در بازی، طبیعی‌ترین حالت ممکن را به تعاملات شخصیت‌ها بخشیده است.
نقش موسیقی و صداگذاری در این بازی نیز قابل چشم‌پوشی نیست. لحظاتی که نیتن و برادرش سم در مورد گذشته صحبت می‌کنند یا زمانی که تعقیب و گریز در خیابان‌های ماداگاسکار رخ می‌دهد، موسیقی متن این لحظات را به یک تجربه فراموش‌نشدنی تبدیل می‌کند. Uncharted 4 یک مثال واضح از قدرت بازی‌ها در رقابت با بهترین فیلم‌های سینمایی است.
Detroit: Become Human

اگر بازی‌ها را رسانه‌ای برای روایت داستان‌های پیچیده انسانی بدانیم، Detroit: Become Human یک شاهکار بی‌بدیل است. داستان این بازی که در دنیایی نزدیک به آینده رخ می‌دهد، مرز بین انسانیت و هوش مصنوعی را با ظرافتی سینمایی بررسی می‌کند. تصمیمات شما به‌عنوان بازیکن نه تنها مسیر داستان را تغییر می‌دهند، بلکه عواقب احساسی عمیقی به همراه دارند که یادآور فیلم‌های فلسفی برجسته هستند.
کیفیت گرافیکی بازی، به‌ویژه در نمایش چهره‌ها و انیمیشن‌های شخصیت‌ها، شما را شگفت‌زده می‌کند. هر نگاه، هر لبخند، و حتی کوچک‌ترین تغییر در حالات چهره، با تکنولوژی پیشرفته ضبط شده و حس واقعی بودن را به بازی می‌بخشد. محیط‌های شهری آینده‌نگرانه نیز با جزئیاتی باورنکردنی طراحی شده‌اند که فضایی سرد و صنعتی اما پر از زندگی را به تصویر می‌کشند.
موسیقی متن و صداگذاری نیز به جذابیت این تجربه می‌افزاید. سه شخصیت اصلی بازی، با داستان‌های متفاوت خود، به شکلی منحصربه‌فرد شما را درگیر می‌کنند و احساسات متضادی را به وجود می‌آورند. در پایان، Detroit: Become Human اثری است که شما را به چالش می‌کشد تا ارزش‌های انسانی را بازنگری کنید.
BioShock Infinite

BioShock Infinite مانند تماشای یک فیلم علمی-تخیلی فلسفی است که در آسمان‌ها جریان دارد. داستان بازی با روایت پیچیده و شخصیت‌های عمیق خود، شما را به دنیای کلمبیا می‌برد؛ شهری شناور که در ظاهر ایده‌آل اما در باطن پر از تعصب، خشونت، و رازهای تاریک است. رابطه بوکر دوویت و الیزابت، هسته احساسی داستان است و مانند یک درام سینمایی جذاب، شما را تا پایان بازی می‌کشاند.
طراحی هنری بازی، با الهام از معماری قرن بیستم و رنگ‌های زنده، هر صحنه را به یک قاب از یک فیلم هنری تبدیل کرده است. حرکات طبیعی الیزابت، نگاه‌های او، و تعاملات او با محیط، او را به یکی از باورپذیرترین شخصیت‌های تاریخ بازی تبدیل می‌کند. موسیقی متن کلاسیک، که شامل بازسازی قطعات تاریخی است، به داستان و محیط بازی لایه‌های جدیدی از عمق می‌بخشد.
در نهایت، پایان پیچیده و تکان‌دهنده بازی، شما را به تفکر در مورد فلسفه، جبر، و آزادی دعوت می‌کند. BioShock Infinite اثری است که نشان می‌دهد چگونه می‌توان داستانی را با عناصر سینمایی تعریف کرد و تجربه‌ای خلق کرد که تا مدت‌ها پس از پایان بازی، در ذهن شما باقی می‌ماند.
Cyberpunk 2077

Cyberpunk 2077 یک تجربه سینمایی در دنیای پرهیاهوی نایت سیتی است که شما را به دل داستانی پیچیده و علمی-تخیلی می‌برد. بازی، با داستان‌گویی عمیق خود، موضوعاتی مانند انسانیت، هوش مصنوعی، و قدرت را به شیوه‌ای هنری کاوش می‌کند. حضور کیانو ریوز در نقش جانی سیلورهند و اجرای او در این دنیای خیالی، حس تماشای یک فیلم هالیوودی بزرگ را تقویت می‌کند.
گرافیک خیره‌کننده بازی و طراحی دقیق محیط، شما را به دنیایی می‌برد که مملو از چراغ‌های نئون، خیابان‌های پرجمعیت، و آسمان‌خراش‌های آینده‌نگرانه است. هر گوشه از نایت سیتی زنده است و حس واقعی بودن را منتقل می‌کند. جزئیات در طراحی چهره‌ها و انیمیشن‌های شخصیت‌ها، به‌ویژه در صحنه‌های سینمایی، تجربه‌ای شبیه به تماشای یک فیلم علمی-تخیلی کلاسیک را ارائه می‌دهد.
موسیقی متن قدرتمند بازی، که شامل قطعات الکترونیکی و تکنو است، با فضای تاریک و پرانرژی بازی هماهنگی کامل دارد. داستان‌سرایی بازی، همراه با انتخاب‌های معنادار و شخصیت‌های به‌یادماندنی، Cyberpunk 2077 را به اثری سینمایی و تأثیرگذار تبدیل کرده است که مرزهای بین سینما و بازی را محو می‌کند.
Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots

Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots شاهکاری است که سینما و گیم را در هم می‌آمیزد. این بازی، که یکی از داستان‌محورترین عناوین هیدئو کوجیما است، با روایت پیچیده و کات‌سین‌های طولانی، حس تماشای یک فیلم جاسوسی هیجان‌انگیز را ایجاد می‌کند. داستان بازی که سرنوشت اسنیک را دنبال می‌کند، پر از صحنه‌های احساسی، فلسفی، و اکشن‌های پرتنش است.
کیفیت بصری بازی در زمان خود شگفت‌انگیز بود و حتی اکنون نیز جذابیت خود را حفظ کرده است. صحنه‌های نبرد، مانند جنگ‌های روباتیک یا مبارزات تن‌به‌تن، با جزئیات بصری و طراحی دقیق، تجربه‌ای سینمایی ارائه می‌دهند. شخصیت‌ها، از اسنیک گرفته تا آسلات، با دیالوگ‌ها و حرکات طبیعی خود حس واقعی بودن را به داستان اضافه می‌کنند.
موسیقی حماسی هری گرگسون-ویلیامز نیز به لحظات دراماتیک بازی عمق بیشتری می‌بخشد. Metal Gear Solid 4 نه تنها یک بازی بلکه یک تجربه سینمایی کامل است که مرزهای داستان‌گویی در صنعت بازی را گسترش داد.
Ghost of Tsushima

سفر جین ساکای در Ghost of Tsushima شما را به یک دنیای سینمایی از جنس تاریخ و افسانه می‌برد. این بازی با الهام از فیلم‌های سامورایی آکیرا کوروساوا، ترکیبی از زیبایی بصری، داستان‌گویی هنری، و اکشن حماسی است. روایت بازی، مبارزه میان افتخار و بقا را به تصویر می‌کشد و شما را میان انتخاب‌های دشوار اخلاقی قرار می‌دهد.
طراحی هنری بازی، با مناظر شگفت‌انگیز ژاپن قرن سیزدهم، شما را به دل داستان می‌کشاند. هر صحنه، از مبارزات شمشیری زیر باران گرفته تا غروب‌های سرخ در میان چمنزارهای طلایی، مانند قاب‌هایی از یک فیلم سامورایی هستند. حالت «کوروساوا» که به شما اجازه می‌دهد بازی را به صورت سیاه و سفید با صدای کلاسیک تجربه کنید، ادای احترامی به سینمای ژاپن است.
موسیقی متن بازی، با الهام از سازهای سنتی ژاپنی، حالتی احساسی و حماسی به بازی می‌بخشد. Ghost of Tsushima نه تنها یک بازی بلکه یک نامه عاشقانه به تاریخ و سینمای ژاپن است و تجربه‌ای است که شما را در هر لحظه تحت تأثیر قرار می‌دهد.
Heavy Rain

Heavy Rain یک معمای پیچیده و پرهیجان است که شما را درگیر یک داستان جنایی با چاشنی درام انسانی می‌کند. دیوید کیج و استودیو Quantic Dream با ایجاد تجربه‌ای سینمایی، شما را در نقش چندین شخصیت مختلف قرار می‌دهند که هرکدام در تلاش برای حل پرونده‌ای مرتبط با قاتل اوریگامی‌اند. سبک روایت بازی و تغییرات داستان بر اساس تصمیمات شما، این عنوان را به یک شاهکار تعاملی تبدیل کرده است.
تصاویر و فضاسازی بازی، مانند یک فیلم نوآر مدرن، با نورپردازی‌های خاص و محیط‌های واقعی طراحی شده‌اند. چهره‌ها و حرکات شخصیت‌ها با تکنولوژی موشن کپچر به زیبایی اجرا شده‌اند و حس واقعی بودن را به صحنه‌های احساسی بازی اضافه می‌کنند. هر نگاه و هر تصمیم می‌تواند مسیر داستان را تغییر دهد، و همین موضوع باعث می‌شود که هر بازیکن، تجربه‌ای منحصربه‌فرد داشته باشد.
موسیقی متن تأثیرگذار بازی و صداگذاری دقیق شخصیت‌ها نیز به جذابیت این تجربه اضافه می‌کند. Heavy Rain ثابت می‌کند که یک بازی می‌تواند به‌عنوان یک اثر سینمایی عمیق عمل کند و احساسات پیچیده‌ای مانند عشق، ترس، و گناه را به شکلی هنری به تصویر بکشد.
Death Stranding
وقتی به سینمایی‌ترین بازی‌های ویدیویی فکر می‌کنید، Death Stranding چیزی فراتر از یک بازی معمولی به نظر می‌رسد؛ یک اثر هنری که مرزهای روایت داستان و سینماتیک را در هم شکسته است. هیدئو کوجیما، خالق بازی، تجربه‌ای خلق کرده که شما را به دنیایی پسا-آخرالزمانی می‌برد و از طریق شخصیت‌پردازی، روایت فلسفی، و صحنه‌های فیلم‌گونه، به تماشای زندگی و ارتباط انسانی دعوت می‌کند.
بازی از منظر بصری شگفت‌انگیز است. مناظر طبیعی آن، با الهام از چشم‌اندازهای ایسلند، هر لحظه حس تنهایی و گستردگی دنیا را به شما القا می‌کنند. استفاده از تکنولوژی موشن کپچر در بازی، چهره‌ها و حرکات بازیگرانی چون نورمن ریداس و مدس میکلسن را به‌طور کامل زنده می‌کند و هر صحنه کات‌سین را به سطح جدیدی از واقع‌گرایی می‌برد.
موسیقی متن ساخته لودویگ فورسل و قطعاتی از گروه‌هایی مانند Low Roar، حس عمیقی از تنهایی و امید را منتقل می‌کند. Death Stranding مانند یک فیلم هنری بلند است که با ریتم آهسته، اما تأثیرگذار، شما را به سفری درونی می‌برد که شاید پیش از این فقط در سینما می‌توانستید تجربه کنید.

گیمفا

source

توسط siahnet.ir