فیلم «Caddo Lake»، یک تریلر رازآلود به تهیهکنندگی «ام.نایت شیامالان» و نویسندگی و کارگردانی مشترک «سلین هلد» و «لوگان جرج» است که ماجرای یک راز هراسناک را در شهری کوچک روایت میکند. این فیلم داستانهای بهم پیوسته دو شخصیت، «پاریس لنگ» با هنرمندی «دیلن اوبرایان» و «الی» با بازی «الیزا اسکانلن» را دنبال میکند. سیر داستان «Caddo Lake» حول حوادث مرموز اطراف دریاچه همنام با فیلم، واقع در مرز تگزاس و لوئیزیانا و ناپدیدشدن دختری کمسن و سال و وقایع ناراحتکنندهای که در پی آن رخ میدهد و تمام کاراکترها بخصوص دو کاراکتر اصلی را درگیر میکند، است. فیلم داستانهای دوگانهای را دنبال میکند که در طول چندین خط زمانی رخ میدهد، چراکه شخصیتها با تراژدیهای گذشته و پدیدههای غیرقابل توضیح مرتبط با دریاچه دست و پنجه نرم میکنند.
داستان اول با فلشبکها و نگاههایی به گذشتهی «پاریس لنگ» آغاز میشود. مرد جوانی که چندسالی است مادرش «آنا لنگ» را در یک سانحهی رانندگی از دست داده است. این تراژدی زمانی رخ میدهد که پاریس و مادرش از روی پل به داخل آب سقوط میکنند و لحظهای پیش از آن، مادرش دچار حمله عصبی ناگهانی شده که در ادامه عامل ناتوانی او در خروج از خودروی پر از آب است. این حادثه برای «پاریس» به کانون دردی حلنشده بدل میگردد. «پاریس» بسبب این رویداد آسیبزا و زخم عاطفی عمیق حاصل از آن معنای زندگی را فراموش کرده و بشدت آشفته است.
احساس گناه و سؤالات بیپاسخ بزرگ باعث میشود وی عزم خود را برای کشف علت مرگ مادرش جزم کند. او سعی دارد تمام پازلهای مربوط به معمای مرگ «آنا لنگ» را از پروفایل پزشکی گرفته تا حقیقت پشت حوادث غیرمعمول در دریاچه کادو به امید یاقتن پاسخ، در کنار یکدیگر قرار دهد. حال با نیاز شدید به اطلاع از آنچه اتفاق افتاده است پاریس به دریاچه بازگشته است. ماجرای او نه تنها یک سوگواری است، بلکه جستجوی مهر ختامی است بر خاطرات پراکنده و ارتباط با بخشی از خودش که احساس میکند با مرگ مادرش از دست داده است. ماهیت مرموز و شوم دریاچه، مبارزات درونی «پاریس» را بیشتر میکند، زیرا نه تنها حقیقت مرگ «آنا لنگ»، بلکه قدرت ماوراء طبیعی را که فراتر از توضیح است، در خود جای داده است. در طول فیلم، مشخص میشود که در طول خشکسالی در سالهای مختلف، دریاچه دچار اعوجات فضایی-زمانی عجیبی میشود که به افراد اجازه میدهد در طول دهههای مختلف سفر کنند. «پاریس» در یکی از این چرخهها گرفتار میشود و خود را در آینده میبیند، جاییکه او به شدت تلاش میکند به زمان خود بازگردد.
داستان دوم با محوریت «الی» و در مورد ناپدیدشدن «آنا»ی هشت ساله جریان دارد که در نزدیکی دریاچهی کادو رخ میدهد. «الی» نوجوانی است که با احساس عدمتعلق و نارضایتی در خانوادهاش دست و پنجه نرم میکند. ارتباط «الی» با خانوادهاش شکننده است که بر اثر رابطه آشفته او با مادرش بوجود آمده و عمدتاً ریشه در جدایی والدین و ازدواج مجدد مادرش دارد. نارضایتی فزاینده «الی» در سرکشیهای جزئی و بحث و جدلهای با مادرش آشکار میشود. این تنش عاطفی نقش او را به عنوان خواهر ناتنی و بزرگتر «آنا» نیز تحتتأثیر قرار میدهد.
نقطه عطفِ داستان «الی» با ناپدید شدن ناگهانی «آنا» رخ میدهد. این رویداد هم در واقع و هم از جنبهی نمادین، بیانگر گسست در زندگی اوست. یعنی از طرفی، تنشهای موجود در خانواده را تشدید میکند و آنها را در ترس و احساس گناه فرو میبرد. از سوی دیگر، «الی» را مجبور میکند تا با نقش خود در خانواده و احساساتش نسبت به «آنا» روبرو شود. اگرچه «الی» مستقیماً مسئول ناپدیدشدن «آنا» نیست، جدایی عاطفی از خانواده و سرخوردگیهای پیشین، باعث ایجاد حس عمیق ناراحتی شخصی او درقبال این مسئله میشود. در واقع «الی» با سنگینی بار احساسات حل نشده و معمای فزایندهی پیرامون بحران کنونی، توأمان دست به گریبان است. ناپدیدشدن «آنا» تمرکز روایت را تغییر میدهد و «الی» را به نقش فعالتری سوق میدهد. هم اینکه او درگیر رمز و راز در حال وقوع در مورد آنچه اتفاق افتاده میشود، و هم مخاطرات عاطفی و جوهرهی اسرارآمیز فیلم را عمیقتر میکند. با پیشرفت تحقیقات در مورد ناپدیدشدن «آنا»، مشخص میشود که پروندهی او، به نوعی با گذشتهی مرموز منطقه مرتبط است.
با درهم تنیدن داستانهای «پاریس» و «الی»، «Caddo Lake» به کاوش در مضامین سوگ، فقدان، پویایی خانواده و میزانی که یک فرد برای کشف حقیقت و محافظت از عزیزانش حاضر است در دل خطر پیشروی کند، میپردازد. رابطه پرتنش «الی» با مادرش «سلست» و ناپدید شدن متعاقب «آنا» به عنوان کاتالیزوری برای بررسی پیچیدگی پیوندهای خانوادگی عمل میکند. ماجرای «پاریس» نیز بازتابی از جستجوی راهی برای کنارآمدن با گذشته و ادراک آن است. خود دریاچه کادو به عنوان یک شخصیت در روایت حاضر است. فضای وهمآلود دریاچه پسزمینهای مناسب برای عناصر ماوراءطبیعی و راز در حال آشکارشدن آن عمل میکند، و بینندگان را در یک ماجرای ناشناخته، پرتعلیق و احساسی غوطهور میسازد. عناصر سفر در زمان، لایههایی از پیچیدگی را به داستان اضافه میکند و مرزهای واقعیت با متافیزیک را محو میکند.
«سلین هلد» و «لوگان جورج» در «Caddo Lake» تعادلی از داستانگویی اتمسفریک، وزن عاطفی و تنش روانی ارائه میدهند. فیلم «هلد» و «جورج» که از قضا زن و شوهر هم هستند، در توجه دقیق به نمایش خُلق شخصیتها و داستانگویی بصری درگیرکننده، قابل قبول از آب درآمده، اما برخی مسائل در انسجام و گام روایی، آن را از رسیدن به پتانسیل کامل خود به عنوان یک تریلر رازآلود شاخص باز میدارد.
«هلد» و «جورج» در خلق فضایی فراگیر و وهمانگیز، با استفاده از ظرفیت دریاچه کادو، بسیار موفق عمل کردهاند. انتخاب آنها در استفاده از ترسناکی طبیعی دریاچه مانند پیچوخم درختان پوشیده از خزه و آبراههای آرام و تقریباً بیجان آن، محیطی ایجاد میکند که کاملاً مکمل مضامین غم، رازآلود و ماورایی بودن فیلم است. کارگردانان از این چشمانداز بصری برای برانگیختن حس بدیمنی و انزوا استفاده میکنند و مخاطبان را یه نظارهی مبارزات روانشناختی شخصیتها دعوت مینمایند. آنها در بتصویرکشیدن داستانگویی شخصیتمحور از طریق قاببندی دقیق و شاتهای حسابشده، حق مطلب را ادا میکنند. بعبارتی «هلد» و «جورج» وزن عاطفی حملشده توسط دو کاراکتر «پاریس» و «الی» را عالی منتقل میکنند. کارگردانان ضمن اینکه نماهای دور غافل نشدهاند، به نماهای نزدیک اولویت دادهاند تا به بازیگران اجازه دهند با عملکردهای ظریف خود، کشمکشهای درونی را بتصویر بکشند. به عنوان مثال، نگاههای ماتمزدهی «پاریس» یا لحظات آرام حس بیگانگی «الی» بر سر میز غذاخوری، درگیری مخاطب با داستان را بدون نیاز به توضیحات پیچیده بهمراه داشته است. از طرفی با توجه به اینکه معماها در طول فیلم حفظ میشوند و به بسیاری از آنها جهت تحریک گمانهزنی تا یکچهارم پایانی پاسخ داده نمیشوند، این رویکرد با هدف بالابردن هیجان مخاطب و همراهی او تا پایان را برای یافتن پاسخ به پرسشها ایجاد شده و کارگردانی صحنهها بسیار در تسهیل این روند کمککرده است.
صحنهپردازی و فیلمبرداری فیلم به جذابیت این ایدهی اولیهی کمک میکند. قطعاً نقش زیبایی و وحشت نهفته در دریاچه کادو را نباید نادیده گرفت که خودبخود حس کنجگاوی بیننده را برمیانگیزد. سینماتوگرافی حسابشده خصوصاً در نیمه اول فیلم با موفقیت تسهیلگر تنش و تعلیق است(البته رویکرد مذکور علیرغم ایجاد پتانسیل بالا، به دلایلی که بعداً توضیح خواهم داد به پاشنه آشیل فیلم تبدیل شده است). برای نمونه صحنهی همراهی دوربین با «الی» هنگامیکه طناب را به درختان میبندد تا در امتداد حرکتکردن خود، مسیر پشت سرش را گم نکند یکی از این صحنههاست.
«Caddo Lake» در نیمه دوم خود متزلزل میشود، زیرا داستان بطور فزایندهای از پس روایت گنگ خود بر نمیآید. برخی از تصمیمات شخصیتها گیجکننده و متناقض به نظر میرسند. ایدهی امیدوارکنندهی فیلم نتوانسته به یک نتیجه رضایتبخش برسد، زیرا روایت با پیشرفت خود گسسته و تمرکز خود را از دست میدهد. این تغییر در کیفیت، تعامل بیننده را تضعیف میکند و تأثیر کلی داستان را کاهش میدهد. علاوه بر این، کاوش فیلم در مورد عناصر ماوراء طبیعی و داستانهای محلی مثل جریان گرگها پختگی لازم را ندارد و صرفاً علامتی یکبارمصرف برای نشان دادن آشفتگی فضا-زمانی است. اینجاست که بسیاری از سؤالات بیپاسخ میماند و بهرهبرداری لازم از پتانسیل داستان منحصربفرد فیلم صورت نمیگیرد.
گام و ساختار روایی «Caddo Lake» از نقاط ضعف آن محسوب میشود. انتقال از درام خانوادگی به تریلری با عناصر ماوراءطبیعی باید قدم به قدم انجام میشد؛ اما فقدان پیوستگی و هارمونی کافی در اجزای روایتگر داستان، اغلب حس بینظمی و منقطعشدن را در جایجای ساختار روایت القا میکند. «هلد» و «جورج» تلاش کردهاند تا موضوعات متعددی را بهم مرتبط کنند که عبارتند از: پویایی تنش در خانوادهی «الی» و حس عدم تعلق او، احساس گناه و وسواس «پاریس» در رمزگشایی علت مرگ مادرش و افسانههای ماوراءطبیعی دریاچه. هر چند که این خردهداستانها اشتراکاتی دارند، اما آنها در این امر توفیق چندانی نیافتهاند. برخی از نقاط داستانی احساس کمتوسعه بودن را دارند و سؤالات بیپاسخ را برای بینندگان باقی میگذارند که از اثرگذاری احساسی میکاهد. علاوه بر این، فیلم گاهی اوقات توسعه شخصیت را به خاطر حفظ لحن رازآلود در بستر تعلیق قربانی میکند. در حالیکه به «پاریس» و «الی» عمق نسبی داده شده است، شخصیتهای فرعی مانند «سی» (دوست دختر پاریس)/«سلست» مادر«الی»، و «دنیل» پدر «آنا» با وجود نمایش باورپذیر چنان مورد توجه قرار نگرفتهاند. این عدم تعادل میتواند باعث شود برخی از ضربات عاطفی کمتر از آنچه در نظر گرفته شده است تأثیرگذار باشد. اتکای زیاد به ابهام، در حالی که در ایجاد تعلیق مؤثر است، همچنین میتواند نتایج ناامیدکنندهای در پی داشته باشد.
خلأ موجود در فیلمنامهی «Caddo Lake» یکی دو مورد نیست. جدا از اینکه یکسری سؤالات بدیهی مانند علت اصلی تغییرات فضا-زمانی در آن نقطهی خاص از دریاچه بیپاسخ گذاشته میشود، برخی از رویدادهای کلیدی، به ویژه در اوج فیلم، با عجله پرداخت شدهاند و یا منطق روایی ندارند. مثلاً آنجاییکه «پاریس» قایق «الی» را میبیند، آنرا برمیدارد و بدون دلیل منطقی از دست گشت پلیس دریاچه فرار میکند. وی بهمین اکتفا نکرده و با دستپاچگی حین فرار قایق را پس از برخورد به تنهی پوسیدهی یک درخت سرنگون میسازد. مورد دیگر سرنوشت گردنبندهاست که بهیچ عنوان قابلقبول نیست. چنین نحوهی پردازش روایی، ضمن توهین به شعور مخاطب اثربخشی داستان را کاهش میدهد. تصمیم کارگردانان برای پنهانکردن حداکثری حقایق پشت رویدادها، ممکن است برای جذب برخی از بینندگان مؤثر باشد، اما برای آنهایی که به دنبال یک داستان واضحتر هستند، خطر بیگانگی با سیر تحولات در حال جریان و نیمهتمام گذاشتن دیدن فیلم را افزایش میدهد. چراکه با وجود هیجان نسبی بیینده در انتظار گرفتن پاسخ به سؤالات در یک چهارم پایانی فیلم تجربه میکند، سیر حوادث منتهی به پایان داستان نیز باید کشش مناسب را داشته باشد و مخاطب را به نشستن و دیدن فیلم مجاب نماید و با توجه به اینکه دیالوگهای «Caddo Lake» فوقالعاده نیستند، این امر قدری دشوار است.
بازیهای درخشان در «Caddo Lake» روایت پیچیده آن را ارتقا میبخشد و عمق احساسی و اصالت را به داستان میآورد. این فیلم دارای گروهی بااستعداد از بازیگران است که در رأس آنها «دیلن اوبراین» و «الیزا اسکانلن» قرار دارند. «اوبراین» که احتمالاً او را بابت بازی در سهگانه «دونده هزارتو» میشناسید، با اجرای نقش «پاریس»، جوانی که راز مرگ مادرش او را عذاب می دهد، عملکردی قابل قبول ارائه میدهد. تصویرسازی او لایهلایه است و آشفتگی درونی کاراکتری را به تصویر می کشد که با ترومایی حلنشده دست و پنجه نرم میکند. توانایی «اوبراین» در انتقال آسیب پذیری «پاریس» بدون اغراق، گواه رشد او به عنوان یک بازیگر در این سالهاست. او با مهارت لحظات شدید عاطفی خالص را با دروننگری آرام تلفیق میکند و اطمینان میدهد که پاریس حتی در میان عناصر ماوراء طبیعی داستان، ارتباطپذیر باقی بماند. اجرای «اوبراین» با ظرافتی مثالزدنی حس ناامیدی را به «پاریس» میدهد تا جنبههای فانتزیتر فیلم با این بازی اصیل به حاشیه رانده شود. «الیزا اسکانلن» که شاید در فیلم «زنان کوچک» شاهد نمایش استعداد او بودهاید، در نقش «الی»، نوجوانی که با رویداد تلخ ناپدید شدن خواهر ناتنیاش «آنا» روبرو میشود، به غایت درخشان ظاهر شده است. عملکرد «اسکانلن»، کلاسی از ظرافت و عمق احساسی است. او استقامت و عزم «الی» را به تصویر میکشد، در حالی که اجازه میدهد پرتوهایی از آسیب پذیری به بیرون درز کند. توانایی او برای انتقال طیف وسیعی از احساسات غم، امید و ترس و شجاعت آنهم بدون توسل به ملودرام قابل توجه است. «اسکانلن» با نمایشی قانعکننده فیلم را با نیرویی که بینندگان را به درون سفر شخصیت او می کشاند، نگه می دارد. صحنههای جستجوی او برای آنا به ویژه قدرتمند است و توانایی او را برای کشاندن مخاطب به دنیای عدم قطعیت و دلشکستگی الی نشان میدهد.
بازیگران نقش مکمل، اگرچه به اندازه «اوبراین» و «اسکانلن» برجسته نیستند، اما عملکردهای جذابی را ارائه می دهند. «اریک لانج» در کسوت نقش «دنیل»، ناپدری «الی»، حضور کوتاه اما موثری را بهمراه دارد و مردی را به تصویر میکشد که با چنگ و دندان سعی میکند کانون خانوادهاش را حفظ کند. «لارن امبروز»، در نقش مادر «الی»، عمق بیشتری به پویایی خانواده میبخشد، اجرای او سرشار از غم و اندوه و تلاشهای ترحمانگیز برای سازگاری با زندگی جدیدش است. بازیگران جوانتر، از جمله بازیگری که نقش «آنا» را بازی میکند، در برابر بازیگران باتجربه حرف خود را میزنند.
در حالی که اجراها تا حد زیادی باورپذیر هستند، برخی از شخصیتها به اندازه کافی توسعه نیافتهاند. به عنوان مثال، شخصیتهای «سلست» و «دنیل» به اندازه پتانسیل خود، بخوبی مورد بهرهبرداری قرار نگرفتهاند و فیلمنامه آنها را با متریال محدودی برای کشف کامل توسط مخاطب بحال خود رها میکند.
“Caddo Lake” یک تجربه مشاهده نسبتاً راضیکننده اما ناقص است. اجراهای اصلی قوی بازیگران و فضای جوی جذاب ارائه شده، در ابتدا بینندگان را درگیر میکند. با این حال، پتانسیل آن در نهایت توسط یک داستان دستبهعصا و تصمیمات سؤالبرانگیز شخصیتها تضعیف میشود و منجر به فیلمی میشود که از وعدهی اولیه خود کوتاه میآید. در حالی که طرفداران آثار ام.نایت.شیامالان ممکن است عناصر قابل تجلیل پیدا کنند، نقصهای فیلم مانع از دستیابی آن به سطح تعلیق و انسجام لازم که مشخصه بهترین تولیدات اوست، میشود. «Caddo Lake» قصد دارد به اعماق احساسات انسانی، تأثیر تروماهای حلنشده و نفوذ ماوراءطبیعی در واقعیت بپردازد. این فیلم از طریق روایتهای در هم تنیده و محیط اتمسفریک خود، به دنبال جذب بینندگان در یک تجربه تأملبرانگیز در مورد ماهیت فقدان، جستجوی پایانی بر رنج از دست دادن عزیزان و اسرار نهفته در ضمیر انسان و دنیای اطراف ما است. «Caddo Lake» بدلیل تنش اتمسفریک و اجراهای قوی، به ویژه توسط «اسکانلن» و «اوبراین»، ستودنی است. با این حال، تغییر فیلم از درام خانوادگی به عناصر ماوراءطبیعی میتواند ناگهانی تلقی شود و احتمالاً منجر به احساس ناهمگونی روایی شود. در حالی که این فیلم دارای نیمه اول جذاب است، اما تأثیر کلی آن با یک داستان ضعیف و تصمیمات شخصیتهای پرداختنشده آنچنان که باید نمیشود.
نمره نویسنده به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
source