طراحی جهان باز در یک دهه اخیر تبدیل به یکی از محبوبترین نوع طراحی محیطی در بین بازیهای تراز اول شده است. طراحی که بهلطف ساختههای استودیوی راکستار، مخصوصا سری GTA محبوبیت بیشتری را کسب کند. درحالیکه استودیوهای مختلفی سراغ طراحی این چنینی رفتند، یک سری از استودیوهای دیگر ترجیح دادند که با طراحی منحصر بهفردتر، طراحی محیطی بازیهای آنها، حالت نیمه جهانباز داشته باشد. در این مطلب سعی کردیم بهترین بازی های نیمه جهان باز را برایتان معرفی کنیم.
طراحی نیمه جهان باز چیست؟
قبل از اینکه به معرفی بهترین بازی های نیمه جهان بپردازیم، باید تعریف و توضیح درستی از آن داشته باشیم. طراحی نیمهجهان باز به طراحی محیطی یک بازی گفته میشود که جهان بازی بهصورت یک پارچه در دسترس بازیکن برای گشتوگذار قرار نگرفته باشد یا اینکه از نظر آزادی، بازیکن محدودیت گشتوگذار بهصورت غیرخطی داشته باشد. در واقع بازیهایی که مثلا Final Fantasy 7 Rebirth که در هر محیط بازیکنان آزادی گشتوگذار را دارند اما همه آنها در همه مواقع در دسترس بازیکنان نیست. از سوی دیگر، یک سری بازیهایی مثل سری Yakuza نیز در این ردهبندی قرار میگیرد چون بازیکن آزادی که مثلاً Sleeping Dogs در اختیار بازیکن قرار میدهد را ارائه نمیکند. بهصورت کلی، بازیهایی که اجازه گشتوگذار را در محیط به بازیکن بدهد اما یک سری محدودیتهایی داشته باشد، بازی نیمهجهان تلقی میشود.
1) Like a Dragon: Infinite Wealth
مجموعه Like a Dragon یکی از برجستهترین سری بازیهایی است که با طراحی نیمهجهان باز ساخته شده است. استودیوی سازنده این اثر در عوض خلق محیطهای بزرگ، ترجیح داده تا بازیکن در محیطهای کوچکتری آزادی عمل بیشتر و همینطور امکان تجربه فعالیتهای متنوعی را داشته باشد. یکی از نکات برجسته طراحی جهان بازی Infinite Wealth که آن را در لیست بهترین بازی های نیمه جهان باز قرار میدهد، داشتن چند محیط مختلف پراکنده از هم است.
در این عنوان، بازیکنان میتوانند به تجربه بازی در شهر یوکوهاما ژاپن و همینطور هاوایی آمریکا بپردازند. هر کدام آنها تفاوتهای بزرگی از یکدیگر دارند و اینکه هیچکدام بهیکدیگر وصل نیست که یکی از المانهای اصلی طراحی نیمه جهانباز است. در عوض، هر دوی این شهرهای نسبتاً کوچک پر شده از فعالیتهای جانبی مختلف و همینطور مراحل اصلی بازی که به شکل زیبایی با یکدیگر متصل شدهاند. از آنجایی که بازی در شهرهای کوچکی جریان دارد، وسیله نقلیه در بازی وجود دارد و باید تمامی مناطق بازی را پیاده رفت یا از سیستم Fast Travel استفاده کرد.
داستان بازی Like a Dragon: Infinite Wealth اتفاقات دو شخصیت ایچیبان کاسوگا و کوزما کریو را روایت میکند. ایچیبان که به هاوایی آمده است بهدنبال مادر گمشده خود میگردد و شخصیت کازوما به او کمک میکند درحالیکه خودش با سرطان درحال مبارزه است. ترکیب این دو شخصیت و اتفاقات داستانی، یک درام عالی را خلق کرده که بهلطف طراحی نیمه جهانباز بازی، اصلاً از ریتم عالی که دارد دور نمیشود و یک تجربه بینظیر را برای مخاطب رقم میزند.
2) Metro Exodus
آخرین بازی مجموعه مترو که برای همه پلتفرمهای رایج در دسترس قرار گرفت، طراحی محیطی کاملاً متفاوتی را نسبت به نسخههای قبلی در اختیار بازیکنان قرار داد. بازی Metro Exodus از حالت خطی خود دور شده و بیشتر یک اثر نیمه جهانباز محسوب میشد. قهرمان اصلی داستان همچنان آرتیوم است که این بار با فرقه اسپارتان سوار قطاری بنام Aurora میشوند که سرتاسر روسیه را سیر میکند. در این سفر یک ساله، این گروه با چالشهای فراوانی مواجه میشوند که بازیکنان با مدیریت درست باید از پس از آنها بر آید.
در بازی Metro Exodus چند لوکیشن مختلف وجود دارد که همه آنها بهصورت مستقل و مجزا قابل گشتن است. این مناطق شامل مسکو، دریاچه ولگا، صحرای کسپین و همینطور جنگلات تایگا میشود. از آنجایی که هر کدام از این مناطق جدا از یکدیگر هستند و بهصورت یک پارچه در دسترس بازیکن قرار نمیگیرد، این عنوان در رده بهترین بازی های نیمه جهان باز قرار میگیرد. البته، استودیوی سازنده استفاده درستی از این نوع طراحی کرده که در آن روایت داستان به بهترین شکل ممکن پیش میرود و هیچ ایرادی در رابطه با ریتم روایت نمیشود گرفت.
از نظر طراحی بصری نیز بازی Metro Exodus عملکرد فوقالعادهای دارد و جزو گرافیکیترین بازیهای یک دهه اخیر محسوب میشود. نه تنها در طراحی بصری بلکه در طراحی محیطی بهصورت کل نیز این بازی بینظیر است که هرکدام از محیطها و مناطق چالشهای خاصی را سد راه بازیکنان قرار میدهد. از سوی دیگر، آبوهوا و همینطور چرخه روز و شب بازی تأثیر مستقیمی روی گیمپلی و عملکرد دشمنان ایجاد میکند. دقت در جزئیات، باعث شده تا هر بخشی از طراحی محیطی بازی Metro Exodus هم برای بازیکنان مزیتهایی داشته باشد و هم چالشهای خاص خود را.
3) Borderlands 3
مجموعه Borderlands یکی از اولین مجموعه بازیهایی بود که از طراحی نیمه جهانباز استفاده کرد. طراحی منحصر بهفردی که بازیکنان در آن میتوانستند در محیط گشت و گذار کنند و به مناطق مختلف بروند اما یک سری محدودیتهای خاصی وجود داشت که آن را از بازیهایی که طراحی کاملاً جهان باز داشتند جدا میکرد. سومین و آخرین نسخه منتشر شده از این بازی یک تجربه بهمراتب بزرگتر و فوقالعادهتر است که این بار شکارچیان گنجینه باید با تایرین و تروی، دوقلوهایی شیطانی مبارزه کنند.
در بازی Borderlands 3 چندین سیاره مختلف وجود دارد که بازیکنان هر کدام را به ترتیب کاوش خواهند کرد. بازی از سیاره Pandora که جای ثابت بازیهای این سری بوده، آغاز میشود و کم کم بازیکنان به سیارههای دیگر مثل Promethea و Athenas نیز سفر میکنند که هرکدام آنها طراحی کاملاً خاص و متفاوتی دارد. این تفاوت در گوشه و کنار تمامی طراحیهای بازی منجمله دشمنان و اسلحهها دیده میشود و بازیکن حس میکند که به یک سیاره کاملاً متفاوتی قدم گذاشته است. از اصلیترین دلایلی که بازی Borderlands 3 جزو بهترین بازی های نیمه جهان باز محسوب میشود این موضوع است.
هر کدام از این سیارات، پر است از گنجها و مکانهای مخفی که با گشتن در آن، بازیکنان میتوانند اسلحهها و زرههای به مراتب قویتری را پیدا کنند. همچنین طراحی جذاب NPCها که شامل صحبت کردن و نحوه رفتار آنها است کاملاً خاص و پویا طراحی شده که میشود تا حد قابل قبولی تفاوت را بین آنها حس کرد. مخصوصاً جنبه طنز این بازی که یکی از ویژگیهای خاص و اصلی این فرنچایز برای محبوب شدن بود.
4) Kingdoms of Amalur: Re-Reckoning
یکی از بازیهای اکشن نقشآفرینی کمتر شناخته شده که تجربه بینظیر فانتزی را ارائه میکند، بازی Kingdoms of Amalur: Re-Reckoning است. بازی که روایت جذابی درباره شخصی بنام Fateless One است که با وجودیکه خودش بهیاد ندارد چه کسی بوده اما قدرتهایی دارد که میتواند سرنوشت را تغییر دهد. در نهایت او در مسیری قرار میگیرد که باید مقابل فرقه شیطانی Tuatha Deohn بایستد و با آنها مبارزه کند.
از آنجایی که در این بازی باید به مناطق مختلفی در طول تجربه بازی سفر کرد، این بازی بهعنوان یکی از بهترین بازی های نیمه جهان باز شناخته میشود. هر کدام از مناطقی که بازیکنان به آنجا سفر خواهند کرد ویژگیهای خاصی دارد که نهتنها از نظر بصری تجربه متفاوتی را رقم میزند بلکه از نظر چالشهایی که سد راه بازیکن قرار میگیرد نیز متفاوت و منحصر بهفرد است. در هرکدام از این مناطق یک سری گنچها و مناطق مخفی وجود دارد که بازیکن را ترغیب میکند قبل از سفر کردن از آنجا، کاملاً به گشتن در محیط بپردازد تا چیزی را از دست ندهد.
بازی Kingdoms of Amalur جزو محدود آثاری است که تهداب دنیای فانتزی خود را بر پایه افسانههای سلت چیده است. اکثر موجودات افسانهای و حتی یک سری از قبلیههایی که در بازی با آن مواجه میشویم کاملاً بر اساس افسانههای سلت خلق شدهاند. ترکیب آن با طراحی بصری بینظیر بازی، یک تجربه نقشآفرینی سلتی عجیب و خاص را برای بازیکنان ارائه کرده است. مخصوصاً که بسیاری از مهارتهای بازی وابسته به استفاده مکرر آنها و همینطور گشتن در مناطق مختلف بازی خلق شده است.
5) Dishonored 2
یکی از عناصری که باعث میشود بازی حالت نیمه جهانباز به خود بگیرد، آزادی عملی است که بازیکنان در محیطهای کوچک دارند. کمتر بازی پیدا میشود که این سیستم از طراحی را به خوبی و زیبایی Dishonored 2 اجرا کرده باشد. بازی که 15 سال پس از حوادث نسخه قبلی جریان دارد و این بار میتوانند بین شخصیتهای کوروو آتانو و امیلی کالدوین یکی را انتخاب کنند تا تخت پادشاهی را از دست Delilah بر گردانند.
در بازی Dishonored 2 محیطهای بازی به گونهای طراحی شده است که بازیکنان آزادی کامل دارد تا در محیط بگردد و مسیری که بیشتر از همه با سبک بازی او همخوانی دارد را پیش بگیرد. با وجودیکه بازی طراحی جهانباز ندارد، اما آزدی که به بازیکن میدهد تا از مسیرهای مختلفی به هدف نهایی برسد، این بازی را تبدیل به یکی از بهترین بازی های نیمه جهان باز کرده است.
تنوع طراحی مراحل بازی Dishonored 2 فقط به طراحی بصری آن خلاصه نمیشود. هرکدام از مراحل بازی مسیرهای مخفی برای استفاده دارند که استفاده کردن از آنها مهارتهای خاصی را تقاضا میکند. از سوی دیگر، قرار دادن دشمنان در مکانهای خاصی، هم به بازیکن این جازه را میدهد تا از استراتژیهای مختلفی استفاده کند و هم چالش جدیدی برای او خلق کرده باشد.
6) God of War: Ragnarok
پس از ریبوت مجموعه گاد آف وار، این سری از حالت خطی خودش خارج شد و یک طراحی نیمه جهانباز به خودش گرفت. بازیکنان میتوانستند در کنار اهداف اصلی، به مناطق دیگری سفر کنند و مشغول به انجام فعالیتهای فرعی یا گشتن در محیط شوند. این جنبع از طراحی سری تازه گاد آف وار در نسخه Ragnarok به اوج خودش رسیده بود که فعالیتهای فرعی بیشتری در دسترس بازیکنان قرار گرفت تا ساعتها پس از اتمام بازی، همچنان مشغول تجربه این اثر باشند.
با پیشروی در بخش داستانی بازی God of War: Ragnarok، مناطق و اقلیمهای بیشتری بازی میشود که پس از پایان هدف اصلی، بازیکنان میتوانند دوباره به آن مناطق سفر کنند. یک سری از بخشهای هر کدام از اقلیمها بخاطر نداشتن یک سری آیتم و اسلحه، در دسترس نخواهد بود که بازیکنان را وادار میسازد تا پس از به دست آوردن آیتم مورد نظر، دوباره به آنجا سفر کنند. از آنجایی که تمامی این کاوشها منجر به پیدا کردن سکه و آیتمهای بیشتر میشود، بازیکن همیشه حس دستآورد از کنجاوی را خواهد داشت تا او را در ترغیب کند.
از سوی دیگر، یک سری از جذابترین مبارزات و چالشهای بازی God of War: Ragnarok در مناطقی وجود دارد که رفتن به آنها اختیاری است. برای افرادی که بیشتر به دنبال تجربه بخش اکشن بازی God of War: Ragnarok هستند نیز گشتن در محیط جذاب خواهد بود چون آنها را به مبارزات بیشتری دعوت خواهد کرد. از این جهت است که این عنوان یکی از بهترین بازی های نیمه جهان باز شناخته میشود.
7) Baldur’s Gate 3
یکی از بهترین بازیهای منتشر شده چند سال اخیر بدون شک بازی Baldur’s Gate 3 که صدها جایزه مختلف را برنده شد. یک اثر نقشآفرینی جذاب که بر پایه دانجنز اند دراگونز ساخته شده و بازیکن را در نحوه پیش بردن بازی، انتخابات و مسیری که طی میکند کاملاً آزاد میگذارد. با این وجود، یک سری محدودیتهایی بازی در طراحی جهان خود دارد که آن را در قالب طراحی نیمه جهان باز قرار میدهد.
بهصورت کلی، بازی روایت سهپردهای دارد که هر بخش آن در مکان و لوکیشن متفاوتی جریان دارد. با وجودیکه بازی در هرکدام از این سه بخش بازیکن را آزاد میگذارد تا کاملاً در محیط بازی غرق شود و به هر صورتی که دوست دارد مراحل و مأموریتهای بازی را طی کند، اما از آنجایی که تمام لوکیشنهای بازی یکپارچه و بهصورت همزمان در اختیار بازیکن قرار ندارد، نمیتوان آن را یک اثر جهانباز کامل شناخت. اما این موضوع چیزی از عمق گشتن در محیط بازی و پیدا کردن مأموریت و آیتمهای مخفی کم نمیکند و دلیل اصلی که بازی صدها ساعت توسط بازیکنان تجربه شده نیز همین موضوع است.
از سوی دیگر، بازیکنان آزادی کامل دارند تا کدام مراحل و کوئستهای بازی را به چه ترتیب و همینطور چه شکلی بهپایان میرسانند. بازی Baldur’s Gate 3 یکی از بهترین بازی های نیمه جهان باز است که تعادل بسیاری خوبی بین آزادی که بازیکنان میدهد و داستان بازی دارد. چیزی که طراحی محیطی بازی بالدورز گیت 3 را به این حد اعتیادآور میسازد، محسوس بودن تفاوتهای هرکدام از محیطهای بازی است که نهتنها شامل دشمنان و طراحی بصری متفاوت میشود بلکه رفتار NPCها به تناسب هر منطقه متفاوت است.
8) Alan Wake 2
در همان سالی که بازی Baldur’s Gate 3 منتشر شد، استودیوی رمدی بهترین اثر خود، یعنی آلن ویک 2 را بالاخره پس از سالها انتظار منتشر کرد که توانست چندین جایزه مختلف را برنده شود. داستان بازی 13 سال پس از اتفاقات قسمت قبلی جریان دارد و این بار در دو محیط متفاوت با شخصیتهای آلن ویک و ساگا اندرسون روایت میشود. هر کدام از شخصیتها در دنیاهای متفاوتی قرار دارند که نقشهها و لوکیشنها متفاوتی دارد که به مرور به آنها دسترسی پیدا خواهند کرد.
بازی آلن ویک 2 یکی از بهترین بازی های نیمه جهان باز است که بازیکن در این اثر میتواند به مناطق گذشته برگردد اما این آزادی را ندارد که هرکدام از جهانها را با شخصیت انتخابی پیش ببرد. البته که بازیکنان این آزادی را دارند تا داستان بازی را از نقطهنظر یکی از شخصیتها بهصورت کامل تجربه کنند و سپس سراغ شخصیت دیگر بروند یا هردوی آنها را بهصورت موازی پیش ببرند تا بیشتر در دل دنیای ترسناک و تیره آلن ویک غرق شوند.
با وجودیکه محیطهای بازی آلن ویک 2 به بزرگی عناوین تراز اول دیگر نیست، اما در عوض دقتی که در جزئیات محیطی و استفاده از آن برای روایت داستان شده، بینظیر و خاص است. هر کدام از مناطق، اتاقها و دیوارهای این بازی چیزی برای اضافه کردن به روایت داستان دارد که برای عاشقان قصه، بهترین چیز ممکن است. البته که بخاطر المانهای بقایی که بازی دارد، گشتن در محیط میتواند مهمات بیشتری را در اختیار بازیکن قرار دهد و همینطور اسلحههای جدیدی را باز کنند.
9) Prey
یکی از بهترین بازیهای ساخته شده یک دهه اخیر که نتوانست به جایگاهی که لیاقت دارد برسد، بازی Prey است. یکی از بهترین بازی های نیمه جهان باز که توسط استودیوی Arkane ساخته شده و نمونه عالی از یک بازی ایمرسیو سیم است. بازیکنان در این اثر در یک ایستگاه فضایی بنام Talos 1 حضور دارند که دور مهتاب میچرخد و توسط موجودات عجیب و بیگانهای مورد حمله قرار میگیرد که بازیکنان باید دنبال راهی برای فرار از اینجا باشد.
طراحی محیطی ایستگاه فضایی تالوس 1 بهقدری جذاب و یکدست طراحی شده که حتی میتوان در دسته بازیهای جهانباز قرار گرفت. اما از آنجایی که یک سری محدودیتها برای گشتن تمامی بخشهای بازی وجود دارد و اینکه یک سری از استانداردهای بازیهای جهانباز دیگر مثل اسکایریم یا استارفیلد را ندارد، در دسته نیمه جهانباز قرار میگیرد. با این وجود، بازیکنان میتوانند هر یک از مأموریتها را به روشهای متفاوتی پیش ببرند و با استفاده از مکانیزمها و آیتمهای متفاوت موجود در بازی، راههای تازه و نوآورانهای را برای خود خلق کنند.
بازی Prey یکی از جذابترین داستانها و جهانها را دارد که یک بخش مهمی از آن فقط با گشتن در محیط جذاب بازی قابل لمس و تجربه است. گشتن در گوشه و کنار بازی نهتنها از نظر گیمپلی میتواند بازیکنان را کمک کند بلکه رازهای ترسناکی را درباره تالوس 1 در اختیار بازیکن قرار میدهد تا بیشتر در دنیا غرق شوند. نکته جالب طراحی محیطی بازی Prey تفاوتهای محسوسی است که بهمحض ورود به مناطق جدید میتوان آن را حس کرد. استودیوی سازنده تلاش فراوانی کرده است تا گشتن در محیط بازی جذاب و همینطور با دغدغه باشد که در کمتر بازی میتوان آن را حس کرد.
10) Star Wars Jedi: Survivors
با وجودیکه بازی جدید سری Star Wars Jedi هنگام انتشار از یک سری مشکلات فنی جدی رنج میبرد و هنوز هم میبرد، این بازی یک تجربه بینظیر از گشتن در دنیای جنگ ستارگان را برای بازیکنان فراهم میسازد. این عنوان به مراتب بزرگتر از نسخه قبلی شده و چندین سیاره جدید برای گشتن وجود دارد که البته بازیکنان باید بهصورت خطی آنها را باز کنند و از همان ابتدای بازی در دسترس نیست. از سوی دیگر، گشتن در محیط بازی، محدودیتهای خود را دارد که این عنوان را جزو بهترین بازی های نیمه جهان باز قرار میدهد.
در خصوص طراحی محیطی بازی Star Wars Jedi: Survivor باید گفت که استودیوی ریسپاون عالی عمل کرده است. نهتنها هر کدام از سیارات حالوهوای خاص خود را دارد، بلکه اضافه کردن آبوهوای پویا و موجودات وحشی که در محیط هستند، جان تازهای به هرکدام از سیارات بخشیده است. طراحی نقشه بازی با الهام از آثار مترویدوینیا کشیده شده است که یک سری از مکانهای بازی پس از بهدست آوردن قابلیتها و اسلحههای جدید باز میشود که بازیکنان را ترغیب به برگشتن به سیارههای قبلی کند. همچنین تیم سازنده تلاش کرده است تا محیطهای مخفی که بازیکنان در این اثر پیدا میکنند، بهمعنای واقعی کلمه حس کشف کردن یک معبد قدیمی جدای را بدهد.
از آنجایی که در این عنوان با محیطهای بزرگتری طرف هستیم، در یک سری از سیارهها امکان استفاده از وسیله نقلیه نیز وجود دارد و همینطور از نقاط مدیتیشن بازی میشود بهعنوان Fast Travel استفاده کرد. این تنوع محیطی فقط در بخش روایت داستان و بصری صادق نیست، بلکه در طراحی میدانهای نبرد متفاوت نیز میتوان آن را دید. تیم سازنده تلاش کرده است تا محیط بازی یکی دیگر از چالشهایی باشد که بازیکنان هنگام مبارزه باید به آن توجه کنند که از آن به نفع خود استفاده کنند یا کار را برای خودشان سختتر کند.
11) Hitman 3
پس از ریبوت سری هیتمن در سال 2016، این فرنچایز سمت و سوی تازهای به خود گرفت و سریع توانست تبدیل به یکی از بهترین بازیهای مخفیکاری این چند سال شود. دلیل اصلی محبوبیت بینظیر این سهگانه در طراحی نیمه جهانباز آن بود که بازیکنان میتوانستند آزادانه در محیط بگردند و روشهای تازهای برای کشتن هدف خود پیدا کنند. این طراحی در آخرین قسمت این بازی به اوج خودش رسید که به نظر بسیاری، بهترین بازی این سهگانه است.
دلیلی که این بازی جزو بهترین بازی های نیمه جهان باز محسوب میشود، جداگانه بودن هر کدام از مراحل بازی است؛ اما آزادی که بازی در هرکدام از این شهرها و لوکیشنها در اختیار بازیکن قرار میدهد غیرخطی و فوقالعاده طراحی شده است. تیم سازنده برای ایجاد جو خاص شهرهای متفاوت مثل دبی، برلین، مندوزا و چانگکینگ بینظیر عمل کرده است. به لطف موتور بازیسازی Glacier، بازی از زیبایی بصری فوقالعاده برخوردار است که گشتن در محیط نهتنها به گیمپلی بازی کمک میکند بلکه برای بازیکن چشمنواز نیز است.
هر چقدر که بازیکنان در محیطهای بازی Hitman 3 بیشتر به گشتن بپردازند و راههای مخفی بیشتری را پیدا کنند، آسانتر میتوانند هدف خود را از بین ببرند. تقریباً تمامی آیتمها موجود در محیط بازی قابل استفاده برای کشتن و یا حواسپرتی دشمنان است که بازیکنان در قامت مأمور 47 را تبدیل به یک قاتل حرفهای دقیق و درست میکند. حتی نورپردازی و صداهای ایجاد شده بخاطر اقلیم روی بازی تأثیر میگذارد که بازیکنان میتوانند با هماهنگ کردن صدای شلیک و رعدوبرق، شانس پیدا کردن خود را کاهش دهند.
12) Metal Gear Solid V: The Phantom Pain
آخرین بازی ساخته شده از فرنچایز متال گیر سالید به دستان هیدئو کوجیما، مسیری متفاوتی در طراحی محیطی به خود گرفت که آن را تبدیل به یک اثر نیمه جهانباز و سندباکس کرد. یک نقشه بزرگ در بازی Metal Gear Solid V: The Phantom Pain در اختیار بازیکنان برای گشتوگذار قرار داده شده است، اما برای پیشروی بخش داستانی، بازیکنان باید با همان ترتیب خاص آن را پیش ببرند و آزادی در نحوه پیش برد این بخش از بازی ندارد. از این جهت که این بازی را در دسته بهترین بازی های نیمه جهان باز قرار دادهایم.
بازی در مناطق صحرایی افغانستان و همینطور آنگولا جریان دارد که فضای بزرگ و بکری را در اختیار بازیکنان برای گشتن و همینطور چیدن استراتژیهای مختلف برای نبرد با دشمنان فراهم میکند. اسب وسیله نقلیه اصلی بازیکنان برای جابهجا شدن در فواصل بیشتر است که البته بازیکنان میتوانند از آن برای فرار سریعترو حتی مبارزه با دشمنان استفاده کنند. در گوشه و کنار نقشه بزرگ بازی متال گیر سالید 5، فعالیتهای جانبی مختلف نیز تعبیه شده تا دستاوردی برای کنجکاوی بازیکنان نیز داشته باشد.
نکته اعجابانگیز این نوع طراحی برای بازی متال گیر سالید 5 در این است که با وجود آزادی و جهانباز بودن، این اثر همچنان یک داستان جذاب و فوقالعاده سینماتیک را روایت میکند. کارگردانی کوجیما برای خلق یک روایت با ریتم مناسب عالی بوده و بار دیگر ثابت کرد که چرا از او بهعنوان یکی از بهترین بازیسازهای تاریخ یاد میشود.
13) Shadow of the Colossus
یکی از متفاوتترین و صد البته بهترین بازی های نیمه جهان باز ساخته شده در تاریخ بازی Shadow of the Colossus. بر خلاف بسیاری از بازیهای نیمه جهانباز دیگر که محیطهای کوچکتری دارند یا مناطق آن جدا از یکدیگر است، نقشه این بازی بهصورت کاملاً یک پارچه در دسترس بازیکن قرار میگیرد. دلیلی که باعث میشود که این بازی یک اثر جهانباز کامل محسوب نشود، روند خطی است که بازی طی میکند و همچنین نبود فعالیتهای جانبی در بازی. بهعبارتی، گشتن در محیط بازی Shadow of the Colossus بجز لذت از زیباییهای بصری آن، چیز دیگری به تجربه گیمپلی بازی اضافه نمیکند.
این طراحی بزرگ با نقشه وسیع قطعاً بدون دلیل نیست. در این بازی که بیشتر با هیولاهای سنگی بزرگ و عظیمالجثه مبارزه میکنیم، نیاز به طراحی محیطهای بزرگ کاملاً طبیعی است. از سوی دیگر، فامیتو اوئدا، کارگردان این اثر علاقهای نداشت که این بازی با ضربآهنگ سریع به گونهای باشد که بازیکنان پشت سرهم به مبارزه با هیولاها بردازد. برای اینکه بازیکنان بین هر یک مبارزه، مانند جنگجویان قدیمی برای مدتی با خود تنها باشند و به فکر فرو بروند، این فواصل را طراحی کرد که بازیکن را وادار به فکر میکند.
از نکات ارزشمندی که بازی Shadow of the Colossus دارد، تفاوت و تنوع در این نقشه بزرگ و همینطور باسفایتهای بازی است. در این اثر بازیکنان با هیولاهای سنگی زیرآبی گرفته تا هیولاهای پرنده مبارزه خواهند کرد که هرکدام نهتنها از نظر طراحی بصری بلکه از نظر چالشهایی که سد راه بازیکن قرار میدهد نیز متفاوت و خاص است. از آنجایی که داستان بازی با کمترین دیالوگ ممکن روایت میشود، توجه به جزئیات محیطی بازی اصلیترین منبع بازیکنان برای آشنایی بیشتر با جهان این اثر است.
14) Control
عنوانی دیگر از استودیوی محبوب فنلاندی یعنی رمدی که برای اولین بار از طراحی نیمه جهانباز استفاده کرد. بازی Control محصول سال 2019 است که با ترکیب المانهای مترویدوینیا و طراحی یک ساختمان هزارتو مانند که هر گوشه آن راز مخوفی در خود جا داده، یکی از بهترین بازی های نیمه جهان باز یک دهه اخیر محسوب میشود. بازیکنان در این اثر کنترل شخصیت جسی فیدن را برعهده دارند که برای پیدا کردن برادر خود به ساختمانی مراجعه میکند که متوجه میشود وظیفه آنها کنترل و نگهداری آیتمها و انسانهایی است که میتوانند با دنیاهای دیگر ارتباط برقرار کنند.
ساختمان The Oldest House با طراحی بینظیری دارد که بازیکن را در یک هزارتوی عجیب و جذاب غرق میکند. در هر گوشه و کنار آن میشود یک راز مخوف و جذاب را پیدا کرد که اشتیاق بازیکن برای پیدا کردن اطلاعات را بیشتر میسازد. البته که گشتن در محیط بازی چالشها و خطرهای با خود به همراه دارد که بازیکن را بیشتر با گیمپلی و مبارزات بازی درگیر میکند و این ترکیب جذاب یک چرخه عالی از گشتن در محیط بازی و همینطور درگیر شدن با دشمنان را ایجاد میکند.
بازی Control با وجودیکه داستان جذابی دارد اما یک بخش بزرگی از زیبایی جهان آن به گشتن در محیطهای بازی بر میگردد. اینکه بازیکنان به هرکدام از اتاقها سر بزند و تا جای ممکن سر از کار و اسرار این ساختمان عجیب و پر از راز در بیاورد. حس کنجکاوی که بازیکن در این اثر تجربه میکند نه از جنس پیدا کردن آیتمها بیشتر، بلکه برای درک از جهانی است که نهتنها بازیکن بلکه شخصیت اصلی بازی نیز از آن هیچ ایدهای ندارد.
15) Shadow of the Tomb Raider
آخرین بازی منتشر شده از سری محبوب و ماجراجویی Tomb Raider شاید به اندازه نسخههای قبلی نتوانست نوآوری و خلاقیت خود را حفظ کند، اما در عوض بازیکنان با یکی از بهترین طراحیهای نقشه و محیطی مواجه بودند. از آنجایی که این اثر تمرکز بیشتری روی روایت خطی داشت نمیتوان آن را یک اثر جهانباز کامل شناخت اما بازیکنان این آزادی را دارند تا به مناطق قبلی بروند و به گشتوگذار در آنجا بپردازند.
در بازی Shadow of the Tomb Raider یک سری مقبره و مناطق مخفی جذابی وجود دارد که پیدا کردن آنها به معنای واقعی کلمه حس یک کاوشگر کنجکاو را به بازیکن القا میکند. در کنار این حس کنجکاوی، امتیاز و پولی که بازیکن با پیدا کردن این منطقههای مخفی پیدا میکند از نظر گیمپلی نیز مسیر پیشرفت و ارتقای شخصیت اصلی را آسانتر میسازد. سیستم پویای که در این بازی طراحی شده تا بازیکن را بیشتر به گشتن در محیط ترغیب کند یکی از بینظیرترین طراحیها بین آثار ماجراجویی است.
از نظری بصری نیز طراحی این اثر حسوحال گشتن در مقبرهها و مکانهای باستانی ناشناخته را به بازیکن القا میکند. البته که تیم سازنده در کنار طراحی بصری، روی طراحی کلی نقشه محیطها که بازیکنان بتوانند از جنبههای مختلف آن در گیمپلی استفاده کنند نیز فکر کرده که نتیجه آن فوقالعاده بود. ترکیب عالی و پویایی که این بازی در روایت داستان و همینطور ترغیب بازیکن در گشتن محیط دارد باعث شده تا یکی از بهترین بازی های نیمه جهان باز شمرده شود.
جمع بندی
بازیهای نیمه جهانباز عناوین عالی برای افرادی هستند که دوست دارند طعم گشتن در محیط را بچشند اما نگران بزرگی بیش از اندازه نقشه بازی نباشند. از سوی دیگر، این نوع از طراحی بستر مناسبتری برای روایت منسجمتر برای داستان و قصههای متفاوت نیز است. اگر این بازیها را قبلاً تجربه کردهای در بخش کامنتها برایمان از تجربه خود بنویسید.
source