باید گفت که متاسفانه شاهد روزهایی هستیم که Don’t Nod از شخصیتهای دوستداشتنی و روایتهای جذابش فرسنگها فاصله گرفته است. حال با عرضه قسمت دوم و نهایی بازی Lost Records: Bloom & Rage تحت عنوان Tape 2، این بازی هم به شکستهای سازندگان Life is Strange اضافه شد؛ اثری که نهتنها نمیتواند طرفداران قدیمی Don’t Nod را راضی کند، بلکه در جذب مخاطبین جدید هم شکست میخورد.
در نقد و بررسی قسمت اول Bloom & Rage، به المانهای گیمپلی این بازی به صورت عمیقتر پرداختهایم و از آنجایی که تغییرات چندانی در قسمت دوم نمیبینیم، تمرکز اصلی بررسی قسمت دوم را روی داستان و شخصیتها قرار خواهیم داد و هیچ اسپویل داستانی خاصی نخواهیم داشت. همچنین اگر قسمت اول را تجربه نکردهاید یا نقد و بررسی قسمت اول را مطالعه نکردهاید، جهت آشنایی با پیشزمینه داستانی توصیه میکنیم ابتدا آن را مطالعه کنید.

tape1 در روایت ادامه داستان گسستهتر و شتابزدهتر عمل میکند. زمینهچینی مفهوم «خشم» که انتظار میرفت محور اصلی این قسمت باشد، به شکلی سطحی و گاهی غیرمنطقی به تصویر کشیده میشود و نمیتواند تنش و درامی که انتظار میرود را نشان دهد. صرفاً شاهد چند دختر نوجوان خام هستیم که میخواهند به اصطلاح «خفن» یا به قولی “Cool” به نظر برسند و سادگی دنیای نوجوانی آنها با تک بعدی بودن شخصیتشان یکی شده. در واقع هرچقدر نویسندگان در تلاش بودند تا به اصطلاح کله شق بودن این ۴ نفر را به رخ ما بکشند، بیشتر به المانهایی سطحی تبدیل میشدند که نمیتوانستند بار سنگین و دراماتیک مورد انتظار از مفهوم داستان را انتقال دهند و این مورد حتی در نسخههای بزرگسال آنها هم به چشم میخورد.
از طرفی، دیگر خبری از آن پیچیدگیهای رفتاری یا انگیزههای پنهانی که Don’t Nod در کاراکترهای خود ارائه میداد نیست. در نتیجه، ارتباط برقرار کردن با هرکدام از این دخترها بسیار دشوار بوده و واکنشهایی که از آنها میبینیم به شدت اغراقآمیز، پیش پا افتاده و به دور از منطق است. به جای نمایش ملموس طغیانهای نوجوانی یا عواقب دردناک اعمال گذشتهشان در بزرگسالی، با نمایشی ضعیف و گاه کودکانه روبهرو هستیم که نمیتواند مخاطب را قانع کند که این کاراکترها واقعاً درگیر یک معمای تاریک و احساسات پیچیده خود هستند. این موضوع باعث شده تا با یک روایت تهی روبهرو باشیم که حتی روشن شدن زوایای تاریک و برملا شدن رازهایش که قرار بود مرکز ثقل داستان باشند، ناامیدمان میکنند.

با وجود این که Lost Records در قسمت اولش نتوانست من را جذب کند، همچنان کورسوی امیدی به برگرداندن ورق در tape 2 داشتم و تئوریهایی برای خود ساخته بودم که حال با نگاه به آنها متوجه میشوم که بازی را بیش از حد دست بالا گرفتم. به همین دلیل است که روایت بازی را تهی مینامم، چرا که بعد از به پایان رساندن آن، عملاً هیچ حس خاص یا اثر عمیقی از آن در خاطرم نماند. جز یک مشت سوال بیجواب که اکثریت آنها در پی مرموز نشان دادن داستان بازی طراحی شدند و هدف دیگری ندارند.
گرههای داستانی که در قسمت اول کاشته شده بودند یا به شکلی دمدستی و عجولانه باز میشوند یا حتی به کل از یاد نویسندگان رفتهاند. در نتیجه، پایانبندی فاقد آن ضربه احساسی، غافلگیری هوشمندانه یا حتی تلخ معناداری است که بتواند کل این سفر چند ساعته را توجیه کند یا به آن عمق بدهد. در نهایت، بازی تمام میشود و نه شخصیتی آنقدر پردازش شده که دلتنگ او یا نگران سرنوشتش شوید و نه پیامی خاص یا درونمایهای قابل تامل در خاطرتان میماند. صرفاً تیتراژ پایانی بالا میآید و شما میمانید و یک تجربه فراموش شدنی.

و این کمکاری تاسفبار، تنها به چهار شخصیت اصلی محدود نمیشود و ضعف در شخصیتپردازی به سایر عناصر پیرامون این دختران نیز سرایت کرده است. خانوادههای آنها که میتوانستند لایههای عمیقتری به انگیزهها، ترسها و فشارهای اجتماعی وارد بر شخصیتهای اصلی اضافه کنند، اکثراً حضوری بسیار کمرنگ و گذرا دارند. برای مثال، تعامل کاراکتر اصلی، Swann، با مادرش تنها در حد نگرانی او برای مرتب کردن وسایلش است و دغدغههایی که او در رابطه با مادر خود دارد، فقط و فقط به اتاقش محدود میشود.
این شخصیتپردازی ضعیف گریبانگیر آنتاگونیست اصلی داستان، یعنی Corey، نیز شده است. سازندگان میخواستند Corey منبع اصلی تنش و درگیری داستان باشد، اما کاراکتر او هرگز چیزی فراتر از یک پسر مغرور موتورسوار کلیشهای نمیشود. انگیزههای او برای اعمالش یا به شکلی مبهم رها میشوند یا به قدری سادهانگارانه هستند که نمیتوانند وزن لازم را به درام داستان ببخشند.

به جای آن که Corey چالشی واقعی و چندلایه برای چهار شخصیت اصلی ایجاد کند، بیشتر شبیه به یک کاتالیزور داستانی عمل میکند که صرفاً برای پیشبرد پیرنگ در نقاط مشخصی ظاهر میشود. هیچ عمق روانشناختی یا پیچیدگی اخلاقی در شخصیتش دیده نمیشود که بتواند او را به یک آنتاگونیست بهیادماندنی تبدیل کند. در کنار او، Dylan هم به جای آن که تردیدهایش به چشم بیایند، بیشتر شبیه یک فرد دو قطبی در تصمیمگیری نشان داده میشود که وظیفهای ندارد جز بهانهای برای داشتن Corey در داستان.
از حیث عملکرد فنی، بازی روی پلی استیشن ۵ به صورت ۳۰ فریم بر ثانیه اجرا میشود اما باگهای کوچک و گاهی آزاردهنده همانند قسمت اول به چشم میخورند. این مسئله، یعنی قفل بودن ۳۰ فریم بر ثانیه روی کنسول نسل نهمی، برای عنوانی که از لحاظ بصری و اجرا چندان پرجزئیات و سنگین به نظر نمیرسد، ناامیدکننده است. انتظار میرفت حداقل گزینه ۶۰ فریم بر ثانیه برای تجربهای روانتر فراهم باشد، اما متاسفانه این اتفاق رخ نداده. علاوه بر این، مشکلات فنی و باگهایی که در Tape 1 شاهد بودیم، کم و بیش در Tape 2 نیز حضور دارند. از ایرادات انیمیشنهای صورت، حرکات چشم و هماهنگی لبها با دیالوگ گرفته تا گیر کردنهای کاراکترها در محیط و لود شدن ناگهانی NPCها، تمامی این موارد ناشی از عدم پولیش کافی و توجه لازم به جزئیات فنی در مراحل پایانی توسعه هستند.

همچنان در این قسمت دوربین کاراکتر اصلی، یعنی Swann، کلیدیترین نقش را در گیمپلی ایفا میکند و میتوانیم مجموعه فیلمهایی را از آیتمهای مختلف در سرتاسر دنیای بازی جمعآوری میکنیم را به صورت مستند در بیاوریم. البته که سازندگان علاوه بر مکانیک فیلمبرداری، تنوعهای کوچکی هم به برخی قسمتهای بازی و مراحل اضافه کردهاند که شبیه به مینیگیمهای رایج در بازیهای داستانمحور هستند؛ البته، تعداد آنها میتوانست بسیار بیشتر از این باشد و تمامی اجزاء برای اجرای این ایده وجود داشتند. در واقع، بسیاری از مراحل به جای آن که در کاتسینها یا دیالوگهای سطحی بازی روایت شوند، میتوانستند به مکانیزمهای خلاقانهای در گیمپلی بدل گردند و حتی شاهد صحنههای QTE یا دکمهزنی باشیم تا شاید کمی خون تازه به ریتم بازی تزریق شود.

همانطور که انتظارش را داشتیم، در تمامی لحظات بازی و کش و قوسهای بیمعنی داستان، موسیقیهای فوقالعاده جذاب و شنیدنی هستند که تا حدی جور این صحنهها را به دوش میکشند. استودیوی Don’t Nod همواره در انتخاب و استفاده از موسیقی در بازیهایش تبحر خاصی داشته و Lost Records نیز از این قاعده مستثنی نیست. چه قطعات لایسنس شدهای که حس و حال نوستالژیک دهه ۹۰ را به خوبی تداعی میکنند و چه موسیقی متن بازی که تلاش دارند در لحظات کلیدی، احساسات شخصیتها یا تنش موجود در صحنه را تشدید کند، همگی از کیفیت بالایی برخوردارند. میتوان گفت این بخش از بازی شاید تنها جنبهای باشد که طرفداران قدیمی کارهای Don’t Nod بتوانند از آن لذت ببرند.
همچنین باید بگویم که همانند Tape 1، صداگذاری شخصیتهای اصلی و به خصوص Swann از تصنعی بودن بیش از حد رنج میبرد. اجرای صداپیشگان، به خصوص در لحظات احساسی یا پرتنش، اغلب فاقد آن عمق و باورپذیری لازم است که بتواند احساسات واقعی کاراکتر را به مخاطب منتقل کند.
Lost Records: Bloom & Rage Tape 2
متاسفانه Lost Records: Bloom & Rage را باید ضعیفترین اثر Don’t Nod بنامیم. عنوانی که صرفاً میتواند پیشرفتهای بصری این استودیو را با موسیقیهای دلنشین به تصویر بکشد و در قبال آن، یک روایت بیارزش باشد بر سرگذشت ۴ نوجوان که نه میتواند پیچیدگیهای روابط دوستانه را به شکلی باورپذیر نمایش دهد و نه قادر است هسته مرکزی داستان را به یک معمای جذاب و پرکشش تبدیل کند. در نهایت، تابستان سال ۱۹۹۵ در مجموعهای از اتفاقات سطحی، شخصیتهای فراموششدنی و پایانی ناامیدکننده خلاصه میشود که هیچ میراثی از آثار پیشین این استودیو را در خود ندارد.
نکات مثبت:
- موسیقیهای جذاب
نکات منفی:
- پایانبندی بیمنطق
- پابرجایی مشکلات فنی
- ایجاد سوالهای بیدلیل
- صداپیشگی اغراقآمیز و تصنعی
- عدم استفاده صحیح از پتانسیل داستان
- واکنش عجیب کاراکترها در قبال تصمیمهای پلیر
- پاسخ ساده یا عدم پاسخ به رازهای اصلی داستان
۵
این بازی روی PS5 تجربه و بررسی شده است

source